خنده مؤمنان به كفار در روز جزا در مقابل خنده آن مجرمان به مؤمنان در دنيا
" إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ" از سياق چنين به دست مىآيد كه: مراد از جمله" آنان كه ايمان آوردند" همان ابرار باشند، كه در اين آيات مورد گفتارند، و اگر اينطور تعبير كرد براى اين بود كه بفهماند علت خنديدن كفار به ابرار و استهزاء كردن آنان تنها ايمان آنان بود. هم چنان كه تعبير از كفار به جمله" آنان كه جرم مىكردند" براى اين بوده كه بفهماند علت مسخره كردن كفار مسلمانان ابرار را اين بود كه مجرم بودند." وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ" اين آيه عطف است بر جمله" يضحكون"، يعنى وقتى به مؤمنين برمىخورند با اشاره به چشم يكديگر را به استهزاى آنان وامىدارند." وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ" كلمه" فكه"- به فتحه فاء و كسره كاف- به معناى غرور از خوشحالى است، و معناى آيه اين است كه: بعد از آنكه به سوى اهل خود برمىگردند از خنديدن به مؤمنين و با چشم و اشاره مسخره كردن ايشان و از عملى كه كردند خوشحال مىگردند. ممكن هم هست از فكاهت به معناى گفتگوى چند نفر دوست و مانوس با هم باشد، و معنا اين باشد كه چون به اهل خود برمىگردند، دور هم مىنشينند و تعريف مىكنند، كه من چه كردم و تو چه كردى." وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ" يعنى وقتى مجرمين مؤمنين و ابرار را مىبينند به عنوان شهادت و يا قضاوت به يكديگر مىگويند: اينها گمراهانند، البته احتمال دومى كه قضاء و داورى باشد به ذهن نزديكتر است." وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ" يعنى خداى تعالى اين مجرمين را نفرستاده تا مؤمنين را حفظ نموده، هر چه در باره آنان داورى كردند بپذيرد، و اين تعبير كه به زبان فارسى مىگويند:" فضولى موقوف" نوعى مسخره كردن مسخره كنندگان مجرم است." فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ" منظور از" يوم" روز جزا است، و اگر در اين آيه مجرمين در آيه قبل را كفار خوانده، خواسته است به حقيقت حال آنان رجوع كرده باشد.بعضى «1» گفتهاند: اگر نفرموده:" يضحكون من الكفار" و جمله" من الكفار" را جلوتر(1) روح المعانى، ج 30، ص 77.