اوصاف نمازگزارانى كه از" هلوع" بودن استثنا شدهاند
" إِلَّا الْمُصَلِّينَ" اين استثناء از انسان هلوع است، و اگر از ميان همه امتيازات مؤمنينى كه در آيات بعد ذكر مىشود نماز را اختصاص به ذكر داد، براى اين بود كه شرافت نماز را رسانيده، و بفهماند نماز بهترين اعمال است.علاوه بر اين، نماز اثر روشنى در دفع رذيله هلع مذموم دارد، چون در آيه" إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ" «3» نماز را بازدارنده از هر فحشاء و منكر دانسته." الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ" اينكه كلمه" صلاة" را به ضمير" هم" اضافه كرده دلالت دارد بر اينكه بر خواندن نمازشان مداومت داشتهاند، نه اينكه دائما در نماز بودهاند، و ستودن آنان به مداومت در نماز اشاره است به اينكه اثر هر عملى با مداومت در آن كامل مىشود." وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ" بعضى «4» از مفسرين حق معلوم را به زكات واجب تفسير كردهاند. و در حديثى از امام(1) چون مىبينيم حرص مؤمنين اگر از ديگران بيشتر نباشد كمتر نيست، اما حرصشان را در عبادت و خدمت به خلق و تحصيل علم مصرف مىكنند، و سير هم نمىشوند، هم چنان كه مرحوم حاج ميرزا حسن جلوه اين بيت را در باره حرصش نسبت به علم سروده است.تاركم من مال دنيا را و ليكن بهر دانش *** گوئيا عباس دوسم يا از او دختر گرفتم(مترجم)(2) روح المعانى، ج 29، ص 62.(3) سوره عنكبوت، آيه 45.(4) مجمع البيان، ج 10، ص 356.