استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پى دارد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ايمان به خدا و به آيات او اقتضاى آن را دارد.

و" ماء غدق" به معناى آب بسيار است، و بعيد نيست از سياق استفاده شود كه جمله" لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً" مثلى باشد كه بخواهد توسعه در رزق را برساند، جمله" لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ" هم اين احتمال را تاييد مى‏كند، چون خداى تعالى غالبا با توسعه رزق بندگان را امتحان مى‏كند.

استقامت بر طريقه اسلام وسعت رزق، و اعراض از ياد خدا عذاب رو به فزونى در پى دارد

و معناى آيه اين است: به درستى كه داستان از اين قرار است كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام يعنى تسليم خدا بودن استقامت بورزند، ما رزق بسيارى روزيشان مى‏كنيم، تا در رزقشان امتحانشان كنيم. در نتيجه آيه شريفه در معناى آيه زير خواهد بود كه مى‏فرمايد:" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ" «1».

آيات شريفه از اوائل سوره يعنى از جمله" إِنَّا سَمِعْنا قُرْآناً عَجَباً" تا آيه مورد بحث نقل كلام جنيان بود، در نتيجه آيه مورد بحث عطف است بر جمله" أَنَّهُ اسْتَمَعَ ..."، و معناى مجموع معطوف و معطوف عليه اين است كه: بگو به من وحى شد، كه جمعى از جن قرآن را شنيدند ...، و به من وحى شد كه اگر جن و انس بر طريقه اسلام استقامت بورزند چنين و چنان مى‏شود.

" وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً"" عذاب صعد" آن عذابى است كه دائما بيشتر مى‏شود، و معذب را مغلوب‏تر مى‏كند. بعضى «2» گفته‏اند: به معناى عذاب شاق است.

و اعراض از ذكر خدا لازمه استقامت نداشتن بر طريقه است، و اصل در سلوك عذاب هم همين است، و به همين جهت بجاى اينكه ملزوم را بياورد و بفرمايد" و من لم يستقم على الطريقه يسلكه ..."، لازمه آن را ذكر كرد، تا به اين وسيله بفهماند سبب اصلى در دخول آتش همين اعراض از ذكر خداست.

و همين معنا نيز علت التفاتى است كه از تكلم مع الغير (ما به ايشان آب بسيار مى‏دهيم) به غيبت، (ذكر ربه) بكار رفته، و گر نه مقتضاى ظاهر اين بود كه بفرمايد:" و من يعرض عن ذكرنا نسلكه ..."، خواست تا با ذكر كلمه" رب" بفهماند صفت ربوبيت مبدأ اصلى عذاب كردن معرضين از ياد خداست، و به همين جهت به جاى جمله" ما چنين و چنان‏

(1) اگر اهل قريه‏ها ايمان آورده و تقوا پيشه مى‏كردند، بركاتى از آسمان و زمين بر آنان مى‏گشوديم. سوره اعراف، آيه 96.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 372.

/ 691