توضيح معناى آيه:" فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ..." و بيان اينكه مراد از" الَّذِينَ كَفَرُوا" منافقينى هستند كه اطراف پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را گرفته بودند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نطفه‏اى خوار و بى‏مقدار آفريده قادر است از همين نطفه كه آنان را آفريده كسانى بهتر از ايشان بيافريند، كسانى كه او را بپرستند و داخل جنتش شوند.

و در آخر اين فصل رسول گرامى خود را دستور مى‏دهد به اينكه خصام و بگومگوى با آنان را تعطيل كند، و آنان را به حال خودشان وا گذارد، تا هم چنان به لجبازى و سرگرمى خود مشغول باشند، تا آن روزى را كه وعده رسيدنش داده شده ديدار كنند.

توضيح معناى آيه:" فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ..." و بيان اينكه مراد از" الَّذِينَ كَفَرُوا" منافقينى هستند كه اطراف پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را گرفته بودند

" فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ" در مجمع البيان از زجاج نقل كرده كه گفته: كلمه" مهطع" به معناى كسى است كه با نگاه خود به چيزى خيره شود، و چشم از آن برندارد، و اين قسم نظر كردن خاص دشمنان است، و از ابو عبيده نقل كرده كه گفته:" اهطاع" به معناى سرعت دادن است، و كلمه" عزين" به معناى جماعات متفرق است، كه به واحد آنان" عزة" گفته مى‏شود «1».

و كلمه" قبل"- به كسره قاف و فتحه باء- به معناى آن جهتى است كه هر چيزى رو بدان جهت دارد، و حرف" فاء" در اول آيه فصيحه است.

و معناى آيه اين است كه: وقتى بازگشت انسانهاى كافر به خاطر كفر و استكبارشان به سوى آتش است، پس اين كفار را كه نزد تواند چه مى‏شود كه به تو روى مى‏آورند و چشم از تو بر نمى‏دارند؟ به ظاهر نزد تو مجتمع هستند، ولى از چپ و راست تو متفرق مى‏شوند، آيا طمع دارند كه داخل جنت شوند و خدا را عاجز ساخته از آنچه او قضايش را رانده سبقت گيرند، با اينكه او اين قضا را رانده كه تنها صالحان از مؤمنين داخل بهشت شوند، ايشان مى‏خواهند اين قضا را لغو نموده، با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟!" أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ" اين استفهام انكارى است، مى‏پرسد چه چيز ايشان را واداشته كه اطراف تو را بگيرند، آيا اين طمع وادارشان كرده كه يك يكشان با اينكه كافرند داخل بهشت شوند؟ نه، بدانند كه كافران چنين اميدى نبايد داشته باشند.

در اين جمله طمع به داخل شدن در بهشت را به يك يك كفار نسبت داده، نه به جماعت آنان، و نفرموده:" أ يطمعون ان يدخلوا- آيا طمع دارند كه داخل شوند؟" ولى مساله اهطاع را به همه نسبت داد و فرمود:" مهطعين"، و اين بدان جهت بوده كه طمع در سعادت و

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 357.

/ 691