وجوه مختلف در باره مراد از اينكه مساجد از آن خدا است (وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ ...)
مفسرين در اينكه منظور از" مساجد" چيست اختلاف كردهاند، بعضى «1» گفتهاند:مراد از آن، كعبه است. بعضى «2» گفتهاند: مسجد الحرام است. بعضى «3» آن را مسجد الحرام و مسجد الأقصى دانستهاند. و اشكالى كه به اين سه قول وارد است اين است كه كلمه" مساجد" جمع است، و با يك مسجد و دو مسجد منطبق نمىشود.بعضى «4» ديگر گفتهاند: همه حرم است. اين قول هم بدون دليل حرف زدن است.بعضى «5» گفتهاند: همه سطح زمين است، چون رسول خدا (ص) فرمود:" همه زمين را براى من مسجد و طهور كردند"، اين حديث هم به بيش از اين دلالت ندارد كه امت اسلام مىتوانند در هر نقطه از زمين نماز بخوانند، به خلاف آنچه از كيش يهود و نصارى مشهور است كه نمازشان تنها بايد در كنيسه و كليسا واقع شود حديث تنها جواز را مىرساند، و اما اينكه همه زمين را مسجد بخواند تا هر جا كلمه مساجد گفته شد شامل قطعه قطعههاى سطح زمين گردد چنين دلالتى ندارد.بعضى «6» هم گفتهاند: مراد از آن نمازها است كه جز براى خدا خوانده نمىشود، اين نيز بدون دليل سخن گفتن است.و از امام جواد (ع) روايت شده كه مراد از مساجد اعضاى هفتگانه بدن آدمى است كه در هنگام سجده بايد روى زمين قرار گيرد و عبارتند از: پيشانى، دو كف دست، دو سر زانو و دو سر انگشتان بزرگ پا، كه روايتش به زودى در بحث روايتى از نظر شما خواهد گذشت ان شاء اللَّه، و همين معنا از سعيد بن جبير و فراء و زجاج نيز نقل شده.و اما با در نظر گرفتن اين حديث آنچه به نظر ما مناسبتر است اين است كه بگوييم: مراد از" براى خدا بودن مواضع سجده از انسان اين است كه مواضع هفتگانه سجود تشريعا به خدا اختصاص دارد (نه اينكه غير از اين هفت عضو از بدن انسان ملك خدا نيست.نه، همه ملك تكوينى خدا هست و اين هفت عضو تشريعا هم از آن خداست) و مراد از" دعاء" كه فرموده" پس غير خدا را نخوانيد" نيز همان سجده است، چون روشنترين مظاهر و مصاديق عبادت و يا خصوص نماز همان سجده است، و اصلا نماز به خاطر سجده است، كه عبادت ناميده مىشود.(1 و 2 و 3) روح البيان، ج 10، ص 197.(4) روح المعانى، ج 29، ص 91.(5) مجمع البيان، ج 10، ص 372.(6) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 162.