مراد از" إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
" وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ" «1» است، و ظاهرش اين است كه لام در آن براى جنس باشد، پس مراد از" الليل" مطلق و همه آخر شبها است.و بعضى «2» گفتهاند: مراد از آن شب مزدلفه است، كه همان شب عيد قربان است، كه حاجيان از عرفات وارد مزدلفه مىشوند، و در آنجا همگى به عبادت خدا مىپردازند، تا صبح شود، آن گاه از آنجا به منى كوچ مىكنند. ولى اين وجه صحيح نيست، و مخصوصا بنا بر اينكه مراد از شبهاى دهگانه، دهه اول ذى الحجه باشد درست در نمىآيد، چون شب مزدلفه هم جزو آن ده شب است، كه بدان سوگند ياد شده، ديگر معنى ندارد به آن سوگند خورده باشد." هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ"- آيا اين سوگندها براى هر صاحب خرد كافى نيست؟ يعنى كافى است، و صاحب عقل كه معناى سخن را مىفهمد، و حق را از باطل تميز مىدهد، كه وقتى خداى تعالى به چيزى سوگند خورد با در نظر داشتن اينكه سوگند را به چيزى مىخورند كه داراى شرافت و منزلتى باشد، يقين مىكند كه آنچه به خاطرش سوگند خورده حق است، آن هم حقى مؤكد، كه جاى هيچ ترديدى در درستى آن نيست.جواب قسمهاى مذكور حذف شده، چون آيات بعدى كه از عذاب اهل طغيان و كفران در دنيا و آخرت و ثواب نفوس مطمئنه خبر مىدهد، بر آن دلالت داشته مىرساند كه:سوگندها براى اثبات اين معنا بوده كه خداى تعالى به بعضى از خلائق نعمت مىدهد، و از بعضى ديگر دريغ مىدارد، همه براى امتحان است، و حذف اين جواب و اشاره به آن هم به طور كنايه رساتر است، و هم در باب تهديد و انذار و بشارت مؤكدتر است." أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ" منظور از" عاد" قوم عاد اولى است، كه امت هود پيامبر بودند و داستانشان در قرآن كريم مكرر آمده، و اشاره شده به اينكه آنان در احقاف مىزيستند، و ما در تفسير سوره هود آنچه را كه از آيات كريمه قرآن در باره آنان استفاده مىشود ذكر كرديم.مراد از" إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ"
" إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ" كلمه" عماد" كه جمعش عمد مىآيد به معناى پايهاى است كه ساختمان بدان تكيه دارد.