بحث روايتى (رواياتى حاكى از اينكه شب قدر يكى از سه شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان هر سال است‏) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولى بعضى «1» از مفسرين گفته‏اند: مراد از كلمه" سلام" اين است كه: در آن شب ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام مى‏دهند. برگشت اين معنا هم به همان معناى اول است و اين دو آيه يعنى آيه" تنزل الملائكة و الروح" تا آخر سوره در معناى تفسيرى است براى آيه قبلى كه مى‏فرمود" لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ".

بحث روايتى (رواياتى حاكى از اينكه شب قدر يكى از سه شب نوزدهم، بيست و يكم و بيست و سوم رمضان هر سال است‏)

در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابو ذر روايت آورده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم يا رسول اللَّه آيا شب قدر شبى است كه در عهد انبياء بوده و امر بر آنان نازل مى‏شده و چون از دنيا مى‏رفتند نزول امر در آن شب تعطيل مى‏شده است؟ فرمود: نه بلكه شب قدر تا قيامت هست «2».

مؤلف: در اين معنا روايات زيادى از طرق اهل سنت نيز آمده «3».

و در مجمع البيان است كه از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده كه گفت: از امام صادق (ع) از شب قدر پرسيدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بيست و يكم و بيست و سوم جستجويش كن «4».

مؤلف: در معناى اين روايات رواياتى ديگر نيز هست، و در بعضى از اخبار ترديد بين دو شب شده، يكى بيست و يكم و ديگرى بيست و سوم، مانند روايتى كه عياشى از عبد الواحد از امام باقر (ع) روايت كرده «5». و از رواياتى ديگر استفاده مى‏شود كه شب قدر خصوص بيست و سوم است، و اگر معينش نكرده‏اند به منظور تعظيم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نكنند «6».

و نيز در تفسير عياشى در روايت عبد اللَّه بن بكير از زراره از يكى از دو امام باقر و صادق (ع) آمده كه فرمود: شب بيست و سوم همان شب جهنى است، و حديث جهنى اين است كه گفت: به رسول خدا (ص) عرضه داشتم: منزل من از مدينه دور است، دستورم بده در شب معينى داخل مدينه شوم فرمود: شب بيست و سوم داخل شو «7».

(1) روح المعانى، ج 30، ص 197.

(2) تفسير البرهان، ج 4، ص 488، ح 26.

(3) الدر المنثور، ج 6، ص 371.

(4 و 5 و 6 و 7) مجمع البيان، ج 10، ص 519.

/ 691