معناى آيه:" كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ" كه متضمن ملامت انسان‏هاى مبتلا به كفر است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تصرفى كنند) «1» پس مراد از اين جمله اين است كه خداى تعالى هر وقت بخواهد مردگان در قبر را مبعوث مى‏كند، و در اين تعبير اشاره‏اى هم به اين معنا است كه روز بعث را جز خداى تعالى كسى نمى‏داند.

معناى آيه:" كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ" كه متضمن ملامت انسان‏هاى مبتلا به كفر است‏

" كَلَّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ" آنچه از سياق به دست مى‏آيد اين است كه كلمه" كلا" از سؤالى كه از سياق بر مى‏خيزد ردع و جلوگيرى كند، سؤالى كه جمله" لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ" به آن اشاره دارد، گويا بعد از آنكه اشاره شد به اينكه انسان مخلوقى است كه از اولين لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبير خداى تعالى است، او است كه وى را خلق مى‏كند و تقدير مى‏نمايد، و راه را برايش هموار مى‏سازد، مى‏ميراند و در قبر مى‏كند، و مجددا از قبر بيرونش مى‏آورد، همه اينها نعمت‏هايى است از خداى تعالى، شخص مى‏پرسد: حال كه جريان بدين قرار است پس انسان چه بايد بكند و چه كرد، آيا در برابر مقام ربوبيت خاضع گرديد يا نه؟ و آيا شكر نعمت را بجاى آورد يا نه؟ در پاسخ فرموده:" كلا"، نه انسان چنين نكرد، آن گاه مطلب را چنين توضيح داد كه:" لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ" هرگز آنچه را خداى تعالى دستور داد به انجام نرساند بلكه كفران و نافرمانى كرد.

پس، از آنچه گذشت روشن شد كه ضمير در" يقض" به انسان بر مى‏گردد، و مراد از قضاء نكردن انسان، به انجام نرساندن دستورات الهى است. و بعضى «2» گفته‏اند: ضمير به خداى تعالى بر مى‏گردد، و معناى عبارت اين است كه: خداى تعالى اين قضاء را براى كفار نرانده كه امر او را به انجام برسانند و ايمان آورده اطاعتش كنند، بلكه اگر هم به ظاهر به ايشان امر فرموده از باب اتمام حجت بوده است. ولى اين وجه بعيد به نظر مى‏رسد.

و نيز اين معنا روشن شد كه مذمت و ملامتى كه در آيه آمده متوجه انسان طبيعى است يعنى مى‏خواهد بفرمايد طبع انسان چنين است كه اگر به خودش واگذار شود در كفر افراط مى‏كند، و اين همان مطلبى است كه آيه زير افاده‏اش مى‏كند" إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ" «3»، كه قهرا با انسانهايى منطبق مى‏شود كه فعلا مبتلا به كفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى‏ورزند. و از اين معنا روشن مى‏شود اينكه از بعضى نقل شده كه گفته‏اند:

عموميتى كه در آيه است منظور نظر است، چون هيچ انسانى چه كافر و چه مؤمن آن طور كه بايد

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 439.

(2) تفسير روح المعانى، ج 30، ص 45.

(3) سوره ابراهيم، آيه 34.

/ 691