رواياتى راجع به نزول سوره هل اتى در شان امير المؤمنين و فاطمه (عليهما السلام) - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كرده‏اند كه گفت: سوره انسان در مدينه نازل شده «1».

و نيز در همان كتاب آمده كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه" وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ ..." گفته است، اين آيه در شان على بن ابى طالب و فاطمه دختر رسول اللَّه (ص) نازل شده «2».

مؤلف: نمى‏توان گفت از سوره مورد بحث تنها آيه مذكور در حق آن دو بزرگوار نازل شده، زيرا آيات قبل و بعد آن نيز از نظر سياق متصل به آن هستند، اگر آن آيه در مدينه نازل شده قطعا همه آنها در مدينه نازل شده است.

رواياتى راجع به نزول سوره هل اتى در شان امير المؤمنين و فاطمه (عليهما السلام)

و در تفسير كشاف است كه از ابن عباس روايت آمده كه حسن و حسين بيمار شدند، و رسول خدا (ص) با جمعى از صحابه از ايشان عيادت كرد، مردم به على (ع) گفتند چه خوب است براى بهبودى فرزندت- فرزندانت- نذرى كنى، على و فاطمه، و فضه كنيز آن دو نذر كردند كه اگر كودكان بهبودى يافتند سه روز روزه بدارند، بچه‏ها بهبودى يافتند، و اثرى از آن كسالت باقى نماند.

بعد از بهبودى كودكان، على از شمعون خيبرى يهودى سه من قرص جو قرض كرد، و فاطمه يك من آن را دستاس، و سپس خمير كرد، و پنج قرص نان به عدد افراد خانواده پخت، و سهم هر كسى را جلوش گذاشت تا افطار كنند، در همين بين سائلى (به در خانه آمده) گفت: سلام بر شما اهل بيت محمد (ص)، من مسكينى از مساكين مسلمينم، مرا طعام دهيد كه خدا شما را از مائده‏هاى بهشتى طعام دهد، خاندان پيامبر آن سائل را بر خود مقدم شمرده، افطار خود را به او دادند، و آن شب را جز آب چيزى نخوردند، و شكم گرسنه دوباره نيت روزه كردند، هنگام افطار روز دوم طعام را پيش روى خود نهادند تا افطار كنند، يتيمى بر در سراى ايستاد، آن شب هم يتيم را بر خود مقدم و در شب سوم اسيرى آمد، و همان عمل را با او كردند.

صبح روز چهارم كه شد على دست حسن و حسين را گرفت، و نزد رسول خدا (ص) آمدند، پيامبر اكرم وقتى بچه‏ها را ديد كه چون جوجه ضعيف از شدت گرسنگى مى‏لرزند، فرمود: چقدر بر من دشوار مى‏آيد كه من شما را به چنين حالى ببينم، آن گاه با على و كودكان به طرف فاطمه رفت، و او را در محراب خود يافت، و ديد كه شكمش از گرسنگى به دنده‏هاى پشت چسبيده (در نسخه‏اى ديگر آمده كه شكمش به پشتش‏

(1) الدر المنثور، ج 6، ص 297.

(2) الدر المنثور، ج 6، ص 299.

/ 691