مراد از" وسواس خناس" و اينكه فرمود:" مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ"
" مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ" در مجمع البيان، آمده كه كلمه" وسواس" به معناى حديث نفس است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه بگوش مىرسد «1»، و بنا به گفته وى كلمه" وسواس" مانند كلمه" وسوسه" مصدر خواهد بود، و ديگران«2» آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانستهاند، چون قاعده اقتضا مىكرد" واو" اول اين كلمه به كسره خوانده شود، هم چنان كه حرف اول مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مىشود، مثلا مىگويند:" دحرج، يدحرج، دحراجا و زلزل، يزلزل زلزالا" و به هر حال ظاهر اين آيه- همانطور كه ديگران نيز استظهار كردهاند- اين است كه: مراد از اين مصدر معناى وصفى است، كه مانند جمله" زيد عدل- زيد عدالت است" به منظور مبالغه به صيغه مصدر تعبير شده است.و از بعضى «3» نقل شده كه اصلا كلمه مورد بحث را صفت دانستهاند، نه مصدر.و كلمه" خناس" صيغه مبالغه از مصدر" خنوس" است كه به معناى اختفاى بعد از ظهور است.بعضى گفتهاند: شيطان را از اين جهت خناس خوانده كه به طور مداوم آدمى را وسوسه مىكند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مىافتد پنهان مىشود و عقب مىرود، باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مىشود، جلو مىآيد و به وسوسه مىپردازد.(1) مجمع البيان، ج 10، ص 570.(2) روح المعانى، ج 30، ص 286.(3) روح المعانى، ج 30، ص 286.