مفاد آيه:" وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ ..." و آيه:" وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ..." كه از ممنوع شدن جنيان از صعود به آسمان و استراق سمع، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) خبر مى‏دهد - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آسمان بالا مى‏رفتند، و در جايى كه خبرهاى غيبى و سخنان ملائكه به گوششان برسد مى‏نشستند. و از ذيل آيه كه با" فاء" تفريع فرموده" فمن ..." و ذيل آيه را متفرع بر همه مطالب گذشته نموده، استفاده مى‏شود كه جنيان خواسته‏اند بگويند از امروز هر كس از ما بخواهد در آن نقطه‏هاى قبلى آسمان به گوش بنشيند، تيرهاى شهابى را مى‏يابد كه از خصوصياتش اين است كه تيراندازى در كمين دارد.

مفاد آيه:" وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ ..." و آيه:" وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها ..." كه از ممنوع شدن جنيان از صعود به آسمان و استراق سمع، همزمان با بعثت پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله وسلّم) خبر مى‏دهد

در نتيجه از مجموع دو آيه اين خبر به دست مى‏آيد كه: جنيان به يك حادثه آسمانى برخورده‏اند، حادثه‏اى جديد كه مقارن با نزول قرآن و بعثت خاتم الانبياء (صلوات اللَّه عليه) رخ داده، و آن عبارت از اين است كه با بعثت آن جناب، جنيان از تلقى اخبار غيبى آسمانى و استراق سمع براى به دست آوردن آن ممنوع شده‏اند.

در اينجا به استدلال عجيبى از بعضى از مفسرين بر مى‏خوريم، و آن اين است كه اين دو آيه رد بر كسانى است كه معتقدند داستان رجم شيطانها از آسمان، قبل از بعثت رسول خدا (ص) هم بوده، و آنچه بعد از بعثت رخ داده پر شدن آسمان از نگهبان است، چون فرموده:" ملئت حرسا" و اين جمله ظهور دارد در اينكه اصل نگهبانان در آسمان بوده‏اند، آنچه بعد از بعثت رخ داده پر شدن آسمان از نگهبان است. و نيز جمله:" نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ"، ظهور دارد در اينكه ما در آسمان بعضى از نشيمنگاه‏ها را خالى از حارس و شهب مى‏يافتيم، و اما امروز هيچ جاى خالى نيست، همه جا پر شده، به طورى كه در هر نقطه بنشينى براى استراق سمع شهابى را در كمين مى‏بينى «1».

و اين استدلال همانطورى كه گفتيم عجيب است، براى اينكه اگر اين دو آيه مى‏خواستند از پر شدن آسمان از حارسان و زياد شدن عدد آنان به حدى كه جاى خالى در آن نمانده خبر دهد، بايد نفى را متوجه شنيدن از تمامى نقاط كند، در قبال وضع گذشته كه جنيان مى‏توانستند در بعضى نقاط بنشينند، و اسرار را بشنوند، نه اينكه نفى را متوجه صرف شنيدن كند، و ما مى‏بينيم در آيه شريفه" فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً" سخنى از همه نقاط و بعضى نقاط نگفته، تنها فرموده: هر كس از جنيان بخواهد چيزى بشنود شهابى را در كمين مى‏بيند.

و بر فرض قبول كنيم كه از اين عبارت نفى كلى استفاده مى‏شود و مى‏خواهد سمع را على الاطلاق نفى كند و همين مقدار در نفى كلى كافى باشد، ليكن همين كه مى‏دانيم غرض‏

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 369.

/ 691