مراد از اينكه انسان بر نفس خود بصيرة است
" بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ" كلمه" بل" كه در مقام اعراض استعمال مىشود، در اين آيه از مطلب قبل اعراض كرده كه مىفرمود" يُنَبَّؤُا الْإِنْسانُ ..." و كلمه" بصيرت" به معناى رؤيت قلبى و ادراك باطنى است، و اطلاق اين بصيرت بر خود انسان يا از باب" زيد عدل است" مىباشد، و يا تقدير آن" الانسان على نفسه ذو بصيرة" است.بعضى «3» از مفسرين گفتهاند: مراد از بصيرت حجت است، هم چنان كه در آيه" ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلَّا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ" «4» به اين معنا آمده، و انسان هم خودش حجتى است عليه خودش، در آن روز وقتى بازجويى مىشود، و از چشم و گوش و دلش سؤال مىشود، همان چشم و گوش و حتى پوست بدنش و دو دست و دو پايش به سخن آمده، عليه او شهادت مىدهند، هم چنان كه درباره مورد سؤال قرار گرفتن گوش و چشم و دل فرموده:" إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا" «5» و در مورد شهادت دادن گوش و چشم و پوست فرموده:" شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ" «6»، و در باره سخن گفتن دستها و شهادت دادن پاها فرموده:" وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ" «7»" وَ لَوْ أَلْقى مَعاذِيرَهُ"- كلمه" معاذير" جمع معذرت است، و معذرت آن است كه موانعى را كه نگذاشته كارى را انجام دهى ذكر كنى.و معناى آيه اين است كه انسان صاحب بصيرت بر نفس خويش است، و خود را بهتر از هر كس مىشناسد، و اگر با ذكر عذرها از خود دفاع مىكند، صرفا براى اين است كه(1) مجمع البيان، ج 10، ص 395.(2 و 3) تفسير ابى السعود، ج 9، ص 66.(4) اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين براى روشنى دلها نفرستاده. سوره اسراء، آيه 102.(5) همانا گوش و چشم و دلها همه مسئولند. سوره اسراء، آيه 36.(6) گوش و چشم و پوست بدنهايشان بر جرم و گناه آنها گواهى مىدهند. سوره فصلت، آيه 20.(7) و دستهايشان با ما سخن گويد و پاهايشان به آنچه كردهاند گواهى دهد. سوره يس، آيه 65.