بيان مقصود از اينكه فرمود:" لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً ..."
" لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً" از اينكه اول اين آيه دنبال آيه" رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُمَا الرَّحْمنِ" واقع شده، كه از ربوبيت و رحمانيت خدا خبر مىدهد، و شان ربوبيت تدبير و شان رحمانيت بسط رحمت است، معلوم مىشود منظور از خطاب در جمله" از ناحيه او مالك خطابى نيستند" بگو مگو و اعتراض به خداى تعالى در باره بعضى از رفتارهاى اوست، مثلا بپرسند علت فلان عمل چه بود؟ چرا فلان كار را اينطور كردى و آن طور نكردى؟ همانطور كه ما از يكديگر مىپرسيم: چرا چنين كردى و چنان نكردى؟، در نتيجه جمله" لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً" در معناى آيه زير است كه مىفرمايد:" لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ" «1» كه بحث پيرامونش گذشت.اين از نظر وقوع صدر آيه بعد از آيه" رَبِّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ..." بود، و ليكن از نظر وقوع ذيل آن كه مىفرمايد:" يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا" بعد از جمله" لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً" كه از ظاهرش بر مىآيد اين مالك نبودنشان مختص به يوم الفصل است، و نيز از نظر وقوع آن جمله در سياق تفصيل جزاى الهى طاغيان و متقين، بر مىآيد كه مراد اين است كه ايشان مالكيت و اذن آن را ندارند كه خدا را در حكمى كه مىراند و رفتارى كه معمول مىدارد مورد خطاب و اعتراض قرار دهند، و يا دست به شفاعت بزنند. سؤالى كه در اينجا پيش مىآيد اين است كه چرا ملائكه استثنا نشدند، و به طور كلى فرمود:" لا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطاباً" با اينكه ملائكه منزه از اينند كه به خداى تعالى اعتراضى بكنند، و خداى تعالى در باره آنان فرموده:" عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" «2»، و نيز در سوره نحل آيه(1) هيچ كس بر كار او نمىتواند خرده بگيرد، ولى در كارهاى آنها جاى سؤال و ايراد است.سوره انبياء، آيه 23.(2) بندگانى محترمند كه در سخن از خدا پيشى نمىگيرند، و به امر او عمل مىكنند. سوره انبياء، آيه 27.