اقوال مختلف در باره مراد از تطهير جامعهها (و ثيابك فطهر)
" وَ ثِيابَكَ فَطَهِّرْ" بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: اين عبارت كنايه است از اصلاح عمل. و سخن اين مفسر بىوجه نيست، براى اينكه عمل آدمى به منزله جامهاى است براى جان آدمى كه حامل عقائد او است، چون ظاهر، عنوان و معرف باطن است، و در كلام عرب بسيار ديده مىشود كه از طهارت باطن و صلاح عمل به طهارت جامه كنايه مىآورند.بعضى «2» گفتهاند: اين تعبير كنايه است از تزكيه نفس، و پاك نگه داشتن آن از لكههاى گناهان و زشتىها، بعضى ديگر گفتهاند: مراد از پاك داشتن جامه كوتاه كردن آن است، تا از نجاست (هاى روى زمين) پاك بماند، چون وقتى دامن جامه بلند بود، به زمين مىسايد، و ايمن از آلوده شدن به نجاست نمىماند.بعضى «3» ديگر گفتهاند: منظور از تطهير جامه، پاك نگه داشتن همسران از كفر و معاصى است، چون قرآن كريم فرموده:" هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ- آنها لباس شما هستند".و بعضى «4» گفتهاند: منظور همان معناى ظاهرى كلام، يعنى پاك كردن جامه از نجاسات براى نماز است. و اگر اين معنا منظور باشد مناسبتر آن است كه بگوييم: منظور از تكبير براى پروردگار هم همان تكبير نماز است، و در نتيجه دو آيه مورد بحث در صدد تشريع اصل نماز دوش به دوش و هم زمان با فرمان دعوت خواهد بود.ممكن است كسى ايراد كند- هم چنان كه كردهاند- كه نزول اين آيات در زمانى اتفاق افتاده كه اصلا نماز واجب نشده بود؟ در پاسخ مىگوييم: هر چند تشريع نمازهاى واجب يوميه با اين خصوصياتى كه امروز دارد در شب معراج اتفاق افتاده، و جمعا ده ركعت يعنى پنج تا دو ركعت بوده، و سپس هفت ركعت بر آن افزوده شده است، الا اينكه اصل نماز از همان اوائل بعثت تشريع شده بود، به شهادت اينكه در سوره علق اولين سورهاى كه نازل شده و نيز در سوره مزمل در باره آن سخن رفته است. و علاوه بر آن، روايات هم بر اين معنا دلالت دارد.بعضى «5» ديگر گفتهاند: مراد از تطهير جامهها تخلق به اخلاق حميده و ملكات فاضله(1) تفسير قرطبى، ج 19، ص 63.(2) روح المعانى، ج 29، ص 117.(3) تفسير فخر رازى، ج 3، ص 193.(4) تفسير كشاف، ج 4، ص 645.(5) روح البيان، ج 10، ص 225.