رواياتى در باره معناى" هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ" - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(ص) گفتند اگر خيلى دوست دارى پيرويت كنيم بايد كتابى براى خصوص ما نازل شود، و به ما فرمان دهد تا تو را پيروى كنيم «1».

مؤلف: اين روايت قابل انطباق با آن نظريه‏اى است كه در تفسير اين آيه گذشت، و مى‏گفت: آيه مورد بحث همان را مى‏گويد كه آيه" وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ ..." بيانش مى‏كند، و خلاصه اينكه مى‏توان احتمال داد صاحب آن نظريه، نظريه خود را از اين روايت گرفته، و اشكال ما به اين نظريه گذشت.

رواياتى در باره معناى" هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ"

و در تفسير قمى در ذيل آيه" هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ" آمده كه امام فرمود: يعنى خدا اهليت آن را دارد كه از او پروا كنند و اهليت آن را دارد كه بيامرزد «2».

و در كتاب توحيد به سند خود از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت آورده كه در تفسير آيه" هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ" فرموده: خداى عز و جل مى‏فرمايد: من اهليت آن را دارم كه از من پروا شود، و بنده‏ام چيزى را شريكم نگيرد، و من اهليت آن را دارم كه اگر بنده‏اى شريكى برايم نگيرد داخل بهشتش كنم. و نيز فرموده: خداى تبارك و تعالى به عزت و جلال خود سوگند ياد كرده كه احدى از اهل توحيد را به آتش نسوزاند «3».

و در الدر المنثور است كه، ابن مردويه از عبد اللَّه بن دينار روايت آورده كه گفت: من از ابو هريره و ابن عمر و ابن عباس شنيدم كه مى‏گفتند: شخصى از رسول خدا (ص) پرسيد معناى جمله" هُوَ أَهْلُ التَّقْوى‏ وَ أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ" چيست؟ فرمود: خداى تعالى مى‏فرمايد من اهليت آن را دارم كه خلق از من پروا كند، و كسى و چيزى را شريكم نكند، كه اگر پروا كرد و شريكى برايم قرار نداد، در آن صورت من اهليت آن را دارم كه ما سواى شرك را بيامرزم «4».

مؤلف: در معناى اين روايت روايات زيادى از رسول خدا (ص) رسيده است.

(1) الدر المنثور، ج 6، ص 286.

(2) تفسير قمى، ج 2، ص 396.

(3) توحيد صدوق، ص 20، ح 6، ط جامعه مدرسين.

(4) الدر المنثور، ج 6، ص 287.

/ 691