رواياتى راجع به زخم زبان زدن به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در مورد نداشتن اولاد ذكور، كسى كه زخم زبان زد، و نزول سوره كوثر - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و رسول خدا (ص) فرمود: دست بلند كردن يكى از مظاهر استكانت و التماس است كه خداى تعالى (در مذمت كفار) فرموده:" فَمَا اسْتَكانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما يَتَضَرَّعُونَ- براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى" «1».

مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته ثعلبى و واحدى اين روايت را در تفسيرهاى خود آورده‏اند. و نيز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل كرده‏اند، كه معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زير گلو در هنگام نماز است «2».

و نيز در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابى جعفر روايت كرده كه در ذيل آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ" گفته است: يعنى نماز بخوان، و در معناى كلمه" وَ انْحَرْ" گفته: يعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تكبير افتتاح، بلند كن «3».

و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" گفته: خداى تعالى به رسول گراميش وحى فرستاد كه وقتى تكبير اول نماز را مى‏گويى دستها را تا برابر نحرت- گودى زير گلويت- بلند كن، اين است معناى نحر «4».

و در مجمع البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه در تفسير آيه" فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ" مى‏فرمود: اين نحر عبارت است از بلند كردن دستهايت تا برابر صورت «5».

مؤلف: آن گاه مى‏گويد: عبد اللَّه بن سنان هم مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز قريب به آن را جميل از آن جناب روايت كرده است «6».

رواياتى راجع به زخم زبان زدن به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) در مورد نداشتن اولاد ذكور، كسى كه زخم زبان زد، و نزول سوره كوثر

و در الدر المنثور است كه ابن سعد و ابن عساكر از طريق كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده‏اند كه گفت: بزرگترين فرزند رسول خدا (ص) قاسم، سپس زينب، و آن گاه عبد اللَّه، و پس از او ام كلثوم، و آن گاه فاطمه و در آخر رقيه بود، قاسم از دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در مكه از دنيا رفت، و بعد از او عبد اللَّه از دنيا رفت، و عاصى بن وائل سهمى گفت: نسل او قطع شد، پس او أبتر و بى عقب است، در

(1) الدر المنثور، ج 6، ص 403.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 550.

(3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 403.

(5 و 6) مجمع البيان، ج 10، ص 550.

/ 691