بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران به نحوى كه از فرزندان و كسان خود حالى نمىپرسند و حتى آرزو مىكنند آنها را فدايى خود كنند
" وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً" كلمه" حميم" به معناى خويشاوند نزديكى است كه انسان اهتمام به امر او داشته و برايش دلسوزى بكند، و اين جمله اشاره است به سختى روز قيامت، به طورى كه هر انسانى در آن روز آن قدر مشغول به خويشتن است كه به كلى نزديكان خود را از ياد مىبرد، به طورى كه هيچ حميمى از حال حميم خود نمىپرسد." يُبَصَّرُونَهُمْ" ضمير جمع در" يبصرون" و ضمير جمع" هم" هر دو به حميمها بر مىگردد، خواهى گفت جمع حميم كه أحماء باشد قبلا در كلام نيامده بود تا ضمير جمع به آن برگردد؟مىگوييم: آرى، ليكن سياق آن را مىفهماند، و مصدر" تبصير" كه فعل" يبصر" از آن مشتق است، به معناى نشان دادن و روشنگرى است، و معناى جمله مورد بحث اين است كه خويشاوند هر كسى را به او نشان مىدهند، ولى او به خاطر گرفتاريهاى خودش احوالى از آنان نمىپرسد.و جمله مورد بحث جملهاى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤالى مقدر(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 609.(2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 125.(3) و كوهها مانند پشم رنگين حلاجى شده مىگردد. سوره قارعه، آيه 5.(4 و 5) تفسير كشاف، ج 4، ص 609.