بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران به نحوى كه از فرزندان و كسان خود حالى نمى‏پرسند و حتى آرزو مى‏كنند آنها را فدايى خود كنند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ" كلمه" مهل" به معناى فلزات ذوب شده است، مس ذوب شده و يا طلا و يا غير آن.

بعضى «1» گفته‏اند: به معناى ته مانده روغن زيتون است. بعضى «2» ديگر گفته‏اند: به معناى قير نامرغوب است. و كلمه" يوم"- به طورى كه از سياق بر مى‏آيد- ظرفى است متعلق به كلمه" واقع".

" وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ" كلمه" عهن" به معناى مطلق پشم است، و شايد مراد از آن پشم حلاجى شده باشد، هم چنان كه در آيه‏اى ديگر فرموده:" وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ" «3».

بعضى «4» گفته‏اند:" عهن" به معناى پشم قرمز است. و بعضى «5» ديگر گفته‏اند: پشم الوان است، چون كوه‏ها هم داراى رنگهاى مختلفند، بعضى سفيد و بعضى قرمز و بعضى به فرموده خداى تعالى در سوره فاطر" غرابيب سود" (سياه) است.

بيان سختى روز قيامت بر گنهكاران به نحوى كه از فرزندان و كسان خود حالى نمى‏پرسند و حتى آرزو مى‏كنند آنها را فدايى خود كنند

" وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً" كلمه" حميم" به معناى خويشاوند نزديكى است كه انسان اهتمام به امر او داشته و برايش دلسوزى بكند، و اين جمله اشاره است به سختى روز قيامت، به طورى كه هر انسانى در آن روز آن قدر مشغول به خويشتن است كه به كلى نزديكان خود را از ياد مى‏برد، به طورى كه هيچ حميمى از حال حميم خود نمى‏پرسد.

" يُبَصَّرُونَهُمْ" ضمير جمع در" يبصرون" و ضمير جمع" هم" هر دو به حميم‏ها بر مى‏گردد، خواهى گفت جمع حميم كه أحماء باشد قبلا در كلام نيامده بود تا ضمير جمع به آن برگردد؟

مى‏گوييم: آرى، ليكن سياق آن را مى‏فهماند، و مصدر" تبصير" كه فعل" يبصر" از آن مشتق است، به معناى نشان دادن و روشن‏گرى است، و معناى جمله مورد بحث اين است كه خويشاوند هر كسى را به او نشان مى‏دهند، ولى او به خاطر گرفتاريهاى خودش احوالى از آنان نمى‏پرسد.

و جمله مورد بحث جمله‏اى است مستانفه و در معناى جواب است از سؤالى مقدر

(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 609.

(2) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 125.

(3) و كوه‏ها مانند پشم رنگين حلاجى شده مى‏گردد. سوره قارعه، آيه 5.

(4 و 5) تفسير كشاف، ج 4، ص 609.

/ 691