مراد از اينكه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدم و مؤخر داشته عالم مىشود - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20
لطفا منتظر باشید ...
انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ" «1».
" وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ" يعنى روزى كه ستارگان هر يك مدار خود را رها كرده، درهم و برهم مىشوند. در حقيقت در اين آيه ستارگان را به گردنبندى از مرواريد تشبيه كرده كه دانههاى ريز و درشتش را با نظمى معين چيده و به نخ كشيده باشند ناگهان رشتهاش پاره شود و دانهها درهم و برهم و متفرق شوند.
" وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ" در مجمع البيان گفته كلمه" تفجير" به معناى آن است كه به اصطلاح فارسى آب نهر را به خاطر زياد شدن بشكند، و بند را آب ببرد، و گناه را هم اگر فجور مىگويند، براى اين است كه گناهكار، پرده حيا را پاره مىكند، و از صراط مستقيم خارج گشته، به بسيارى از گناهان مبتلا مىشود، و اگر صبح را فجر مىگويند، باز براى اين است كه روشنى پرده ظلمت را پاره كرده به همه جا منتشر مىشود «2».
و اينكه مفسرين تفجير بحار را تفسير كردهاند به اين كه درياها به هم متصل مىشوند، و حائل از ميان برداشته شده، شورش با شيرينش مخلوط مىشود، برگشتش باز به همين معنايى است كه صاحب مجمع كرده، و اين معنا با تفسيرى كه براى آيه" وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ" «3» كردند، كه درياها پر از آتش مىشوند نيز مناسبت دارد.
" وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ" در مجمع البيان گفته وقتى مىگوييم:" بعثرت الحوض و بحثرته" در هر دو صورت معنايش اين است كه من آب حوض را زير و رو كردم، و دو كلمه" بعثرة" و" بحثرة" به معناى پشت و رو كردن، و باطن چيزى را ظاهر ساختن مىآيد «4» پس معناى آيه اين است كه زمانى كه خاك قبرها منقلب و باطنش بظاهر بر مىگردد، باطنش كه همان انسانهاى مرده باشد ظاهر مىشود، تا به جزاى اعمالشان برسند.
مراد از اينكه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدم و مؤخر داشته عالم مىشود
" عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ" مراد از" علم نفس"، علم تفصيلى است به آن اعمالى كه در دنيا كرده، و اين غير از