تهديد آنكه مانع نماز گزاردن پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى‏شده‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انداخته‏اند همه جا اشكال موجهى نيست، در بعضى موارد كه سياق اقتضا كند و قرائن كمك نمايد تفكيك مانعى ندارد.

" أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏"- مراد از اين" علم"، آگهى بر طريق استلزام است، چون لازمه اعتقاد به اينكه خدا خالق هر چيزى است اين اعتقاد است كه خدا به هر چيزى عالم است، هر چند صاحب اعتقاد اولى از اين اعتقاد ديگرش غافل باشد، و آن كسى كه از نماز نهى مى‏كرد از وثنى مذهبان و مشرك بوده، و وثنى مذهبان اعتراف دارند به اينكه خالق هر چيزى خدا است، و همچنين خدا را از هر نقصى منزه مى‏دارند، پس بايد معتقد باشند كه خدا جاهل نيست، و از هيچ عملى عاجز نيست، و همچنين هيچ صفت نقص ندارد، هر چند كه خود از اين اعتقادشان غافل باشند.

تهديد آنكه مانع نماز گزاردن پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مى‏شده‏

" كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ خاطِئَةٍ" در مجمع البيان مى‏گويد: كلمه" سفع" به معناى جذب شديد است، وقتى گفته مى‏شود:" شفعت الشي‏ء" معنايش اين است كه: من آن چيز را به شدت جذب كردم و گرفتم «1».

و در اين آيه" ناصيه" (موى جلو پيشانى) را به صفت" كاذبه" و" خاطئه" توصيف كرده، با اينكه اين دو صفت، صفت صاحب پيشانى است، و اين طور نسبت دادن از باب مجاز است.

و در اين كلام ردعى شديد و تهديدى بالغ است، و مى‏فرمايد: مساله آن طور نيست كه او پنداشته و خواسته است، و يا او نمى‏تواند چنين كند، سوگند مى‏خورم كه اگر دست از اين بازداريش از نماز برندارد، و منصرف نگشته هم چنان بنده ما را از نماز نهى كند، به طور مسلم ناصيه او را به شدت خواهيم گرفت، و به وضعى ذلت بار او را به سوى عذاب جذب مى‏كنيم، آرى ناصيه‏اى را كه صاحبش كاذب است و به خطا سخن مى‏گويد و عمل مى‏كند، به شدت جذب خواهيم كرد.

" فَلْيَدْعُ نادِيَهُ سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ" كلمه" نادى" به معناى مجلس است، و گويا مراد از مجلس، اهل مجلس باشد، مى‏فرمايد: وقتى او را گرفتيم اهل مجلس خود را به كمك بخواند.

ولى بعضى «2» گفته‏اند: اصلا كلمه نادى به معناى جليس (همنشين) است، و كلمه‏

(1) مجمع البيان، ج 10، ص 513.

(2) مجمع البيان، ج 10، ص 516.

/ 691