بيان اينكه تكذيب كننده دعوت حق و روى گرداننده از آن" اشقى" است، و اينكه مفاد آيه" لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى ..." اينست كه فقط كافر اشقى خالد در جهنم است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به وجود مالك، و اما ملك اعتبارى كه يكى از آثارش جواز تصرفات است، از متفرعات ملك حقيقى است.

پس خداى تعالى مالك هر چيزى است، نه از يك جهت و دو جهت، بلكه از هر جهت، و هيچ چيزى از او چيزى را مالك نيست، پس كسى معارض او نيست و مانعى كه او را از ملكش منع كند وجود ندارد، و هيچ چيزى بر او غالب نمى‏شود، هم چنان كه خودش فرمود:" وَ اللَّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ" «1»، و نيز فرمود:" وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ" «2».

بيان اينكه تكذيب كننده دعوت حق و روى گرداننده از آن" اشقى" است، و اينكه مفاد آيه" لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى ..." اينست كه فقط كافر اشقى خالد در جهنم است‏

" فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى" اين قسمت از آيات به خاطر اينكه حرف" فاء" در آغازش آمده نتيجه‏گيرى از مطالب گذشته است، مى‏فرمايد: حال كه معلوم شد هدايت به عهده ما است، اينك من شما را از آتش جهنم انذار مى‏كنم، با اين بيان نكته التفاتى هم كه در جمله" فَأَنْذَرْتُكُمْ" بكار رفته روشن مى‏شود، قبلا يعنى در جمله" إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏" هدايت را به خدا و كاركنان درگاهش نسبت داده، مى‏فرمود" بر ما است"، و در اين جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى‏فرمايد:" من شما را انذار مى‏كنم" خواسته به اين نكته اشاره كند كه هدايت، قضايى است حتمى، و به همين جهت منذر حقيقى خداى تعالى است، هر چند كه با زبان رسول خدا (ص) انجام شود.

و" تلظى آتش" به معناى زبانه كشيدن شعله آتش است، و مراد از" آتشى كه تلظى مى‏كند" آتش جهنم است، هم چنان كه در جاى ديگر فرمود:" كَلَّا إِنَّها لَظى‏" «3».

و مراد از كلمه" اشقى" مطلق هر كافرى است كه با تكذيب آيات خدا و اعراض از آن كافر شود، چون چنين كسى از هر شقى‏اى شقى‏تر است، براى اينكه ساير بدبخت‏ها در زندگى دنياى خود بدبختند، يا در بدن خود مبتلا به بيمارى و يا نقص عضوند، و يا مالشان از بين مى‏رود، و يا به داغ فرزند خود مبتلا مى‏شوند، و اين بدبختى‏ها تمام شدنى است، ولى آن كسى كه كفر مى‏ورزد، در زندگى آخرتى بدبخت است، يعنى بدبختى است كه بدبختيش پايان ندارد، و منتهى به خلاصى و نجات نمى‏شود، و اميد رهايى در آن نيست.

پس مراد از كلمه" اشقى" هر كافرى است كه دعوت حق را تكذيب كند و از آن‏

(1) خدا حكم مى‏كند و كسى نيست كه حكم او را عقب اندازد. سوره يوسف، آيه 21.

(2) و خدا هر چه بخواهد مى‏كند. سوره ابراهيم، آيه 27.

(3) هرگز نجات نيابد، كه آتش دوزخ شعله‏ور است. سوره معارج، آيه 15.

/ 691