معناى آيه:" فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ..." و تقرير احتجاجى كه براى اثبات بعث و جزا متضمن است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بر گرداندنش به دوران ضعف قواى ظاهرى و باطنيش در پيرى است، كه قد و قامتش از استقامت به انحناء مى‏گرايد، و هوش و حواسش ناتوان مى‏شود، در نتيجه اين آيه مفاد آيه زير را مى‏رساند كه فرموده:" وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ" «1».

و ليكن اين معنا با آيه" إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" نمى‏سازد، چون به طور مسلم اين استثناى متصل است، و برگشتن خلق و خوى انسان در دوران پيرى استثناپذير نيست، چون حكم خلقت عمومى است، و مؤمن و كافر سرش نمى‏شود، هر كس به دوران پيرى برسد چه صالح باشد و چه طالح، خلقت ظاهرى و خوى باطنيش تغيير مى‏كند، و ادعاى اينكه مردم صالح و مؤمن چنين نمى‏شوند، و از دگرگونى مصون هستند، ادعايى است خرافى.

و همچنين اين ادعا كه كسى بگويد: مراد از انسان در آيه شريفه تنها كافر است، و مراد از" رد او" بردنش به جهنم، و يا استثناء در آيه منقطع است، و مراد از رد، نكس در خلقت است.

" إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ" مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح كردند، كه اجرى غير ممنون يعنى غير مقطوع دارند، و اين استثناء متصل و استثناء از جنس انسان است، و حرف" فاء" جمله" فَلَهُمْ أَجْرٌ ..." را متفرع بر اين استثنا مى‏كند، و اين خود مؤيد آن است كه مراد از رد انسان به سوى اسفل سافلين، ردش به سوى شقاوت و عذاب است.

معناى آيه:" فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ ..." و تقرير احتجاجى كه براى اثبات بعث و جزا متضمن است‏

" فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ" خطاب در اين آيه به انسان است، البته به اعتبار جنس انسان.

ولى بعضى «2» گفته‏اند: در ظاهر خطاب به رسول خدا (ص) است، و در واقع منظور ساير مردمند. كلمه" ما" در آن استفهامى و استفهامش توبيخى است، و جار و مجرور" بالدين" متعلق است به جمله" يكذبك"، و كلمه" دين" به معناى جزا است. و معنايش- به طورى كه گفته‏اند- «3» اين است كه اى انسان! آن انگيزه‏اى كه تو را واداشته كه جزاى روز قيامت را تكذيب كنى چيست؟ آن هم بعد از اينكه ما انسان را را دو طايفه كرده، يك طايفه كه به سوى اسفل سافلين برگشتند، و طايفه‏اى كه پاداش داده شدند، پاداشى قطع ناشدنى.

" أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ"- اين استفهام براى تقرير و تثبيت مطلب قبل است، و" احكم الحاكمين بودن خدا" به اين معنا است كه او فوق هر حاكم است، چون حكمش‏

(1) هر كه را عمر دراز دهيم در پيرى از خلقتش مى‏كاهيم. سوره يس، آيه 68.

(2 و 3) روح المعانى، ج 30، ص 177.

/ 691