" قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها" كلمه" فلاح" كه مصدر ثلاثى مجرد" افلح" است، و" افلح" ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است، بر خلاف" خيبت" كه به معناى ظفر نيافتن و نرسيدن به هدف است، و كلمه" زكاة" كه مصدر ثلاثى مجرد" زكى" است و فعل" زكى" ماضى از باب تفعيل آن است، به معناى روييدن و رشد گياه است به رشدى صالح و پربركت و ثمربخش، و كلمه" تزكيه" كه مصدر باب تفعيل آن است به معناى روياندن آن است به همان روش و كلمه" دسى" از ماده" دس" بوده است چيزى كه هست(1) وجهه عبادى خود را متوجه دين حنيف كن، دينى كه مطابق فطرت است، فطرتى كه خداى تعالى همه انسانها را بر آن اساس آفريده، در خلقت خدا تبديلى نيست، و دين پايدار هم همين است. سوره روم، آيه 30.