چند وجه در معناى اينكه بعد از حكايت سؤال مشركين از زمان وقوع قيامت فرمود:" فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها"
" فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها" اين جمله استفهام انكارى است، و جمله" فيم انت" مركب است از مبتدا و خبر، و كلمه" من" براى ابتداء غايت است، و كلمه" ذكرى" بنا بر آنچه راغب گفته به معناى كثرت ذكر است، كه در حقيقت مبالغه در ذكر است «1».و معناى جمله اين است كه: تو از يادآورى بسيار قيامت در چه هستى؟ يعنى از اينكه بوسيله كثرت ذكر از تاريخ آن آگاه شوى چه چيز بدست مىآورى؟ و خلاصه تو با كثرت ذكر قيامت علم به تاريخ آن نمىيابى.ممكن هم هست كلمه" ذكرى" در مورد قيامت به معناى حضور حقيقت معناى قيامت در قلب باشد، و معنا بنا بر اينكه استفهام انكارى باشد اين است كه تو علمى به حقيقت قيامت و خصوصيات آن پيدا نمىكنى، مگر وقتى كه به زمان آن احاطه يابى و اين از معناى قبلى مناسبتر است.بعضى «2» گفتهاند: معناى آيه اين است كه: ذكراى قيامت، از مسائل مربوط به بعثت تو نيست، تو تنها مبعوث شدهاى كه افراد ترسنده از قيامت را انذار كنى.بعضى «3» ديگر گفتهاند: كلمه" فيم" انكارى است از سؤال سائلين، و جمله" أَنْتَ مِنْ ذِكْراها" هم جملهاى است استينافى و هم تعليلى است براى نادرست بودن سؤال آنان، و معناى آيه اين است كه: اين سؤال در چيست؟ (خلاصه چه سؤال بيهودهاى است)، وظيفه تو(1) مفردات راغب، ماده" ذكر".(2) مجمع البيان، ج 10، ص 435.(3) روح المعانى، ج 30، ص 37.