معصوم بودن انبياء و رسل در گرفتن، حفظ و ابلاغ وحى به زبان و به عمل
سوم اينكه: جمله" فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ... عَدَداً" دلالت دارد بر اينكه وحى الهى از آن لحظه كه از مصدر وحى صادر مىشود تا زمانى كه به مردم مىرسد و همچنين در طريق نزولش تا وقتى كه به شخص مورد وحى برسد از هر دستبرد و تغييرى محفوظ است.اما مصونيت آن از حين صدور تا وقتى كه به رسول برسد، اگر هيچ دليلى به جز جمله" من خلفه" بر آن نباشد همين جمله كافى است، البته اين در صورتى است كه ضمير در آن به رسول برگردد. و اما بنا بر آن احتمال كه مرجع ضمير غيب باشد، دليل بر مدعاى ما مجموع دو جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ" خواهد بود، و ليكن در سابق كه اين احتمال را نقل كرديم گفتيم اين احتمال ضعيف است.و اما مصونيت وحى در آن حال كه رسول آن را از فرشته وحى دريافت مىكند، دليلش جمله" لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ" است، كه از آن مىفهميم رسول طورى وحى الهى را دريافت مىكند كه در گرفتنش اشتباه رخ نمىدهد و ذهنش آن را فراموش نمىكند و شيطان در دل او دست نمىاندازد، در نتيجه وحى خدا دچار تغيير و تبديل نمىگردد. و نيز در رساندن وحى به مردم نيز اين مصونيت هست، و شيطان در اين مرحله هم كارى نمىتواند بكند، جمله مذكور بر همه اين مصونيتها دلالت دارد، چون مىفرمايد غرض از گماردن رصد اين است كه بداند انبيا رسالات پروردگار خود را رساندند، يعنى اين ابلاغ در خارج محقق شد. و لازمه آن، مصونيت وحى در همه مراحل و رسيدن آن به مردم است، و اگر رسول در