تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيدهاى، پس بر يتيم قهر مكن. تهيدست بودهاى و طعم فقر چشيدهاى، پس سائل را از خود مران و ...
" فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ" راغب مىگويد: كلمه" قهر" به معناى غلبه كردن بر كسى است، اما نه تنها غلبه كردن، بلكه غلبه توأم با خوار كردن او، و قهر به يك يك اين دو معنا هم گفته مىشود «1»." وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ" كلمه" نهر" كه مصدر فعل نهى" لا تنهر" است، به معناى زجر و رنجاندن با غلظت و خشونت است." وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ" كلمه" تحديث" كه مصدر فعل امر" حدث" است، وقتى در نعمت بكار رود تحديث نعمت به معناى ذكر و ياد آورى و نشاندادن آن است، حال يا به زبان و يا به عمل، و اين عمل شكر نعمت است، و اوامر و نواهى اين چند آيه يعنى خوار نكردن يتيم، و نرنجاندن فقير، و نشاندادن نعمت، دستور به همه مردم است، هر چند كه خطاب متوجه به شخص رسول خدا (ص) شده.و اين آيات سهگانه به خاطر اينكه حرف" فاء" در ابتداى آيه اولى در آمده نتيجهگيرى از آيه قبل است كه عنايات الهى نسبت به رسول خدا (ص) را مىشمرد، گويا فرموده: تو طعم ذلتى را كه يتيم مىچشد چشيدهاى، و ذلت و شكسته شدن دل او را احساس كردهاى، پس هيچ يتيمى را خوار مشمار، و مال او را هم خوار مدار و در آن تجاوز مكن، و نيز تو تلخى گمراهى و احتياج به هدايت را، و تلخى فقر و تهى دستى را درك كردهاى، پس هيچ سائلى را كه از تو مىخواهد حاجتش را بر آورى از خود مران، حاجتش اگر هدايت است و اگر معاش است برآور، و تو طعم انعام خدا را بعد از فقر و تهىدستى چشيدهاى، و ارزش جود و كرم و رحمت خدا را مىدانى، پس نعمت او را سپاس گوى، و همه جا نعمتش را يادآور شو، و از مردم پنهانش مدار.بحث روايتى (رواياتى در باره نزول آيه:" وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى"، شفاعت، و معناى آيه:" وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ" ...)
در تفسير قمى در ذيل آيه" وَ الضُّحى" امام فرموده: ضحى به معناى بلند شدن نور(1) مفردات راغب، ماده" قهر".