چهار مطلب كه از سه آيه اخير مورد بحث استفاده مى‏شود - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هيچ دليلى بر آن نيست، و از آن سخيف‏تر اين است كه بعضى «1» گفته‏اند: معناى جمله اين است كه: تكذيب‏گران رسولان بدانند كه رسولان، رسالات پروردگار خود را به ايشان ابلاغ كردند.

و در جمله" وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ" ضمير جمع بنا بر وجهى كه ما اختيار كرديم به رسولان بر مى‏گردد، و ظاهرا اين جمله متمم معناى حراست سابق الذكر است، پس جمله" مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ" به نگهبانان بين رسول و مردم، و جمله" و من خلفه" به نگهبانان بين رسول و خدا اشاره مى‏كند، و جمله" وَ أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ" به اينكه خداى تعالى احاطه علمى به دل و نفس رسول (ص) دارد اشاره مى‏كند، در نتيجه آيه شريفه مى‏فهماند كه وحى خدا- از مصدر وحى گرفته تا نفس رسول و از رسول گرفته تا مردم. از هر گونه تغيير و تبديلى ايمن است.

ممكن هم هست مراد از جمله مورد بحث تنها نفس رسول نباشد، بلكه هم آن را شامل باشد و هم مسير وحى را و هم همه امورى را كه به نحوى با رسول و رسالت تعلق و ارتباط دارد، هم چنان كه جمله بعدى كه مى‏فرمايد:" وَ أَحْصى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ عَدَداً" در صدد اين است كه عموميت علم خدا به اشيا را افاده كند، البته علم به عدد اشيا و تميز آنها از يكديگر، پس از آنچه در باره سه آيه اخير گذشت چهار نكته به دست آمد.

چهار مطلب كه از سه آيه اخير مورد بحث استفاده مى‏شود

اول اينكه: علم به غيب بالأصاله و مستقلا خاص خداى تعالى است، به آن معنايى كه توضيح داديم، پس خداى تعالى به ذات خودش عالم به غيب است، و ديگران اگر علمى به غيب داشته باشند به تعليم او دارند، با اين نكته كه از آيه استفاده كرديم روشن مى‏شود كه هر جا خداى تعالى از انبيا حكايت كرده كه منكر علم غيب خود شده‏اند، منظور اين بوده كه بفهمانند ما رسولان، بالأصاله و مستقلا علم به غيب نداريم، نه اينكه با وحى خدا هم داناى به غيب نمى‏شويم، مانند آنجا كه فرموده:" قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ" «2» و آنجا كه فرموده:" وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ" «3»، و آنجا كه فرموده:" قُلْ ما كُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا ما يُوحى‏ إِلَيَّ" «4».

(1) تفسير كشاف، ج 4، ص 633.

(2) بگو من ادعا نمى‏كنم كه خزينه‏هاى خدا در دست من است، و من غيب نمى‏دانم. سوره انعام، آيه 50.

(3) و اگر من غيب‏دان بودم خيرات و منافع زيادى جمع مى‏كردم. سوره اعراف، آيه 188.

(4) بگو من از ميان رسولان رسولى نوظهور نيستم نه مى‏دانم كه با من چه مى‏كنند، و نه اينكه با شما چه مى‏كنند، و پيروى نمى‏كنم مگر آنچه را كه به من وحى مى‏شود. سوره احقاف، آيه 9.

/ 691