بيان اينكه خطاب در" يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ ..." به گروهى معهود و معين از كفار بوده و" وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ" اخبار غيبى از آينده است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مى‏پرستد آنچه را كه ايشان مى‏پرستند، پس كفار بايد براى ابد از سازشكارى و مداهنه آن جناب مايوس باشند.

مفسرين در اينكه اين سوره مورد بحث مكى است و يا مدنى اختلاف كرده‏اند، و از ظاهر سياقش بر مى‏آيد كه در مكه نازل شده باشد.

بيان اينكه خطاب در" يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ ..." به گروهى معهود و معين از كفار بوده و" وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ" اخبار غيبى از آينده است‏

" قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ" ظاهرا خطاب به يك طبقه معهود و معين از كفار است، نه تمامى كفار، به دليل اينكه رسول خدا (ص) را مامور كرده از دين آنان بيزارى جويد و خطابشان كند كه شما هم از پذيرفتن دين من امتناع مى‏ورزيد «1».

" لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ" از اين آيه تا آخر سوره آن مطلبى است كه در جمله" قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ" مامور به گفتن آن است، و مراد از" ما تَعْبُدُونَ" بت‏هايى است كه كفار مكه مى‏پرستيدند، و مفعول" تعبدون" ضميرى است كه به ماى موصول بر مى‏گردد، و با اينكه مى‏توانست بفرمايد:" ما تعبدونه" اگر ضمير را حذف كرده براى اين بود كه كلام دلالت بر آن مى‏كرده، حذف كرد تا قافيه آخر آيات هم درست در آيد، و عين اين سؤال و جواب در جمله‏هاى" اعبد" و" عبدتم" و" اعبد" مى‏آيد چون در آنها هم بايد مى‏فرمود:" اعبده" و" عبدتموه" و" اعبده".

و جمله" لا اعبد" نفى استقبالى است، براى اينكه حرف" لا" مخصوص نفى آينده است، هم چنان كه حرف" ما" براى نفى حال است، و معناى آيه اين است كه من ابدا نمى‏پرستم آنچه را كه شما بت‏پرستان امروز مى‏پرستيد.

" وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ" اين جمله نيز نفى استقبالى نسبت به پرستش كفار بر معبود رسول خدا (ص) است، و اين خبرى غيبى از اين معنا است كه كفار معهود، در آينده نيز به دين توحيد در نمى‏آيند.

اين دو آيه با انضمام امر" قل" كه در آغاز سوره است، اين معنا را به دست مى‏دهد كه گويا رسول خدا (ص) به كفار فرموده:" پروردگار من مرا دستور داده به اينكه به طور دائم او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما هرگز و تا ابد او را

(1) و با اينكه مى‏بينيم در اين چهارده قرن ميليونها كافر به دين اسلام در آمدند، مى‏فهميم كه خطاب در آيه به طبقه معينى از كفار است." مترجم".

/ 691