بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى‏شود (يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ) و اشاره به اينكه وسعت آمرزش گناهان به مقدار وسعت ايمان و عمل صالح است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 20

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 20

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و اگر كلمه" قوم" را به ضمير راجع به خودش اضافه كرد و گفت" يا قومى" كه جمله" يا قوم" مخفف آن است، براى اين بود كه اظهار دلسوزى و مهربانى كند، و خواست بفرمايد شما همگى مردم منيد، و مجتمع قومى ما، من و شما را يك جا جمع كرده، بدى و ناراحتى شما مرا هم ناراحت مى‏كند، و من براى شما جز خير و سعادت چيزى نمى‏خواهم، به همين جهت شما را از عذابى كه پشت سر داريد هشدار مى‏دهم.

در جمله" أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ" ايشان را به توحيد در عبادت مى‏خواند، چون مردم نوح بت‏پرست بودند، و مذهب وثنيت (بت‏پرستى) داشتند، كه اجازه نمى‏دهد مردم خداى تعالى را بپرستند، نه به تنهايى، و نه با غير، بلكه تنها مجازند با پرستش بتها ارباب بت‏ها را بپرستند، تا آن ارباب كه مستقيما خدا را مى‏پرستند، نزد خدا شفاعت ايشان كنند در حقيقت عبادت پرستندگان خود را روى عبادت خود نهاده تحويل خدا دهند و اگر اين مذهب اجازه پرستش خداى تعالى را مى‏داد حتما خدا را به تنهايى مى‏پرستيدند، پس دعوت چنين مردمى به عبادت خدا در حقيقت دعوت به توحيد در عبادت است.

و جمله" وَ اتَّقُوهُ" دعوتشان را به اجتناب از گناهان كبيره و صغيره است، يعنى شرك و پايين‏تر از شرك، و انجام اعمال صالحه‏اى كه انجام ندادنش گناه است.

و جمله" وَ أَطِيعُونِ" دعوتشان به اطاعت از خودش است، و اطاعتشان از او مستلزم اين است كه رسالتش را تصديق نموده، معالم دين خود را و دستور يكتاپرستى را از او بگيرند، و اين دستورات را سنت حياتى خود قرار دهند. پس جمله" أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ"، ايشان را به اصول سه‏گانه دين دعوت مى‏كند. جمله اول يعنى" وَ اعْبُدُوا اللَّهَ" به توحيد، و جمله" وَ اتَّقُوهُ" به تصديق معاد كه اساس تقوى است دعوت مى‏كند، چون اگر معاد و حساب و جزاى آن نبود، تقواى دينى معناى درستى نمى‏داشت، و جمله" وَ أَطِيعُونِ" به تصديق اصل نبوت كه همان اطاعت بى‏چون و چرا است مى‏خواند.

بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى‏شود (يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ) و اشاره به اينكه وسعت آمرزش گناهان به مقدار وسعت ايمان و عمل صالح است‏

" يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ" كلمه" يغفر" در اينجا مجزوم است، چون جواب امر است، و در قواعد عربيت قرار بر همين است كه فعلى را كه در جواب امر قرار مى‏گيرد به جزم بخوانند، و كلمه" من" در اين جمله به طورى كه از سياق استفاده مى‏شود براى تبعيض است، و معناى اينكه فرمود:" اينكه خدا را بپرستيد، و از او بترسيد، و مرا اطاعت كنيد تا بعضى از گناهانتان را بيامرزد"، اين است كه اگر چنين كنيد، خدا چنين مى‏كند، (پس در حقيقت برگشت امر و جواب امر به دو جمله شرط و جزا است، و بدين سبب جوابش به جزم خوانده مى‏شود)، و منظور از بعضى‏

/ 691