ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 196
نمايش فراداده

خداى تعالى انبيايى را مبعوث، و رسلى را ارسال، و كتبى را انزال، و شرايعى را تشريع مى‏كند، و به اين وسيله پيش پاى بشر را در زندگيش روشن، و سعادت و شقاوتش را بيان مى‏كند، و اين دعوت به طور مدام در بين بشر جريان داشته، و به وسيله دعوت فطرت تاييد مى‏شده، هم چنان كه فرمود:" إِنَّا أَوْحَيْنا إِلَيْكَ كَما أَوْحَيْنا إِلى‏ نُوحٍ وَ النَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ ...

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ" «1».

و بين اين دو هدايت فرق‏هايى است، يكى اين است كه هدايت فطرى عمومى است و به همه مى‏رسد، احدى از انسانها نيست كه از اين عموميت مستثنى باشد، براى اينكه هدايت فطرى لازمه خلقت بشر است، و در همه افراد در آغاز خلقتشان بالسويه موجود است، چيزى كه هست بسا مى‏شود به خاطر عواملى، ضعيف و در بعضى در نهايت بى‏اثر مى‏گردد، و آن عوامل امورى است كه نمى‏گذارد انسان متوجه شود به اينكه عقل و فطرتش او را به چه مى‏خواند، و يا اگر چنين شواغل و موانعى در كار نيست، و دعوت عقل و فطرتش را خوب مى‏فهمد، ليكن ملكات زشتى كه (در اثر تكرار گناه) در دلش رسوخ يافته نمى‏گذارد دعوت فطرت را اجابت كند، از قبيل ملكه عناد، لجاجت و نظائر آن، كه خداى تعالى در آيه زير جامع همه آنها را هواى نفس معرفى نموده، فرموده:" أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ" «2» و هدايتى كه در اين آيه از هواپرستان نفى شده هدايت به معناى ايصال به مطلوب است، نه هدايت به معناى ارائه طريق.

خلاصه مى‏خواهد بفرمايد: ما او را به مطلوبش نمى‏رسانيم، نه اينكه هدايت نمى‏كنيم، چون دنباله آيه آمده:" وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ".

و اما هدايت زبانى كه دعوت دينى متضمن آن است، چيزى نيست كه خداى تعالى از كسى دريغ بدارد، اين هدايت بايد به جامعه برسد و در معرض و دسترس عقل‏ها قرار گيرد، تا هر كس كه حق را بر باطل مقدم مى‏دارد دسترسى به آن هدايت داشته باشد، و اما اينكه اين هدايت به تك تك افراد جامعه برسد، چه بسا فراهم نشود، چون بسا مى‏شود علل و

(1) ما به تو وحى كرديم، همانطور كه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم ... اينان رسولانى بودند كه بشر را بشارت داده و تهديد مى‏كردند، تا حجت بر مردم تمام شود، و مردم ديگر بهانه‏اى براى گمراهى نداشته باشند. سوره نساء، آيه 165.

(2) آيا ديدى آن كسى را كه هواى نفس خويش را معبود و خداى خود گرفت، و خداى تعالى او را با داشتن علم گمراه نموده، بر گوش و قلبش مهر نهاد، و بر ديده‏اش پرده افكند، ديگر بعد از خدا كيست كه او را هدايت كند. سوره جاثيه، آيه 23.