و ضمير فاعلى در فعل" قدروها" به همان طايفه ابرار بر مىگردد، مىخواهد بفهماند ظرفهاى غذا و شراب را خود ابرار بر طبق ميل خود اندازهگيرى مىكنند، از غذا و شراب هر مقدارى كه بخواهند استفاده كنند ظرف آن غذا و شراب را هم به اندازه همان مقدار طعام و شراب اندازهگيرى مىكنند، و خلاصه چيزى از غذا و شرابشان در ظرف زياد و كم نمىآيد، آيه شريفه" لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها" «1»، و آيه" يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً" نيز اشارهاى به اين معنا دارد.
احتمال هم دارد ضمير به خدمتگزاران طوافگر برگردد، كه در باره آنان فرموده:
" يُطافُ عَلَيْهِمْ" و مراد اين باشد كه خدمتگزاران ظرفهاى غذا و شراب را به آن مقدار غذا و شرابى كه ابرار احتياج دارند اندازهگيرى مىكنند، در نتيجه چيزى از غذا و شرابشان در ظرفها نمىماند، و كم هم نمىآيد.
" وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلًا" بعضى «2» از مفسرين گفتهاند: در عرب مرسوم بوده كه از زنجبيل استفاده عطر و بوى خوش مىكردهاند، و آن را در جام نوشيدنيها مىريختند، در اين آيه هم به ابرار وعده داده كه زنجبيل بهشتى را كه پاكيزهتر و خوشبوتر است در جام شرابشان مىريزند.
" عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا" يعنى" من عين" و يا" أعنى عينا" و يا" أخص عينا" خلاصه منصوب بودن عين يا به خاطر افتادن حرف جر" من" است، و يا فعلى در تقدير است كه كلمه" عين" را به عنوان مفعول نصب داده، راغب گفته: كلمه" سلسبيل" به معناى آبى سبك و لذيذ و برنده است «3».
" وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً" يعنى فرزندانى بهشتى پيرامون ابرار طواف مىكنند، كه هميشه طراوت و خرمى جوانى و زيبايى منظر را دارند.
ولى بعضى «4» گفتهاند:" وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ" به معناى جوانانى است كه گوشواره معروف به" خلدة" را به گوش دارند. و منظور از اينكه فرمود: تو گمان مىكنى كه لؤلؤ منثورند، اين است كه آن خدمتگزاران آن قدر صفاى لون دارند، و آن قدر چهرههايشان نورانى است كه نور رويشان به روى يكديگر مىتابد، تو گويى در مجالسى كه ايشان خدمت مىكنند لؤلؤ نثار
(1) هر چه بخواهند در آنجا براى آنها هست. سوره ق، آيه 35. (2) تفسير قرطبى، ج 10، ص 141. (3) مفردات راغب، ماده" سل". (4) روح المعانى، ج 29، ص 161.