بيشترى داشته، و كلمه" أب"- با تشديد" باء"- به معناى گياه و چراگاه است.
" مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ"- كلمه" متاعا" مفعول له است، مىفرمايد:" ما آنچه از خوردنيها كه رويانديم براى اين بود كه شما را و چهار پايان را كه شما به خود اختصاص دادهايد، بهرهمند و سير كنيم، و اگر در اين جمله از سياق غيبت" فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ" به خطاب" كم" التفات شده، براى آن بوده كه منت تدبير خود و انعام نعمتش را تاكيد كرده باشد.
" فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ" اين جمله اشاره است به سرانجام آن تدبيرى كه در اين آيات ذكر شده بود، تدبير عام ربوبى و تدبير خصوصيش در رابطه با انسان، و اينكه اين تدبير سرانجامش به كجا منتهى مىشود، و امرى كه خداى تعالى به انسانها كرد تا او را بندگى كنند، آيا انسان اين امر را به انجام رسانيد يا خير؟ و آن سرانجام همان روز صاخه (قيامت) است، كه انسان جزاى اعمال خود را دريافت مىكند.
كلمه" صاخه" به معناى صيحه شديدى است كه از شدتش گوشها كر شود، و منظور از آن نفخه صور است.
" يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ" اين آيه به شدت روز قيامت اشاره مىكند، شدت آن روز به حدى است كه اقرباى انسان و نزديكانش كه يك روز طاقت فراقشان را نداشت و آنها را ياور و بازوى خود در زندگى مىپنداشت، و همواره به آنان پناه مىبرد، امروز از همه آنان مىگريزد، براى اينكه شدت آن چنان احاطه مىكند كه نمىگذارد آدمى به ياد چيزى و كسى بيفتد، و اعتنايى بغير خود كند، حال غير خودش هر كه مىخواهد باشد، آرى بلا و مصيبت وقتى عظيم باشد و شدت يابد، و بر آدمى چيره گردد، آن چنان آدمى را به خود جذب مىكند كه از هر فكر و تلاشى منصرفش مىسازد.
دليل بر اين معنا آيه بعدى است كه مىفرمايد:" لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ" يعنى براى هر فردى از ايشان، بقدر كفايت كه نگذارد به چيز ديگرى بينديشد گرفتارى هست.
و بعضى در سبب فرار انسان از اقرباء و بستگان نزديك خود در آن روز، وجوه ديگرى آوردهاند كه چون دليلى بر آن نبود از ايرادش صرفنظر كرديم.
" وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ" اين آيه بيان مىكند كه در آن روز مردم به دو قسم منقسم مىشوند، قسمى اهل سعادت، و قسمى ديگر اهل شقاوت، و اشاره مىكند به اينكه هر يك از اين دو طايفه با سيما