باشد، و تنها احتمال آن را بدهد همين احتمال كه ممكن است قيامت راست باشد، و خداى تعالى در آن روز عظيم مردم را بدانچه كردهاند مؤاخذه كند، كافى است كه او را از كمفروشى باز بدارد.
ولى بعضى «1» از مفسرين گفتهاند: كلمه" ظن" در اينجا به معناى يقين است.
" يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ" مراد از" روزى كه مردم براى رب العالمين به پا مىخيزند"، روز قيامت است كه سر از قبرها بر مىآورند، و اين تعبير كنايه است از اينكه بعد از مردن دوباره زنده مىشوند تا خدا در بين آنان حكم و داورى كند.
" كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ كِتابٌ مَرْقُومٌ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ" اين آيه- به طورى كه بعضى «2» ها گفتهاند- ردع و انكار عمل زشت كمفروشى و غفلت از روز بعث و حساب است.
" إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ..."- بطورى كه دقت در سياق اين چهار آيه و مقايسه آنها با يكديگر، و نيز آنچه از مقايسه مجموع اين چهار آيه با مجموع چهار آيهاى كه با جمله" كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ ..." شروع مىشود آنچه به دست مىآيد اين است كه: مراد از كلمه" سجين" چيزى است كه مقابل و مخالف" عليين" باشد، و چون معناى عليين علو روى علو ديگر و يا به عبارتى علو دو چندان است، معلوم مىشود منظور از سجين هم سفلى روى سفلاى ديگر، و يا به عبارتى پستى دو چندان و گرفتارى در چنان پستى است، هم چنان كه آيه" ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ" «3» بدان اشاره مىكند، پس از هر معنا نزديكتر به ذهن اين است كه اين كلمه مبالغه در" سجن- حبس" باشد، هم چنان كه كلمه" سكير" و" شريب" مبالغه در" سكر- مستى" و" شرب- نوشيدن" است، در نتيجه معناى آيه- همانطور كه ديگران هم گفتهاند- اين است كه كتاب فجار در حبس و زندانى است كه هر كس در آن بيفتد بيرون شدن برايش نيست.
كلمه" كتاب" به معناى مكتوب است، آن هم نه از كتابت به معناى قلم دست گرفتن و در كاغذ نوشتن، بلكه از كتابت به معناى قضاى حتمى است، و منظور از" كتاب
(1) روح المعانى، ج 30، ص 70. (2) روح المعانى، ج 30، ص 71. (3) سپس او را به پايينترين مرحله بازگردانديم. سوره تين، آيه 5.