" تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ" كلمه" نضرة" به معناى بهجت و رونق است، و خطاب در اين جمله به رسول خدا (ص) است، اما نه به اين اعتبار كه پيامبر است، بلكه به اين اعتبار كه مىتواند نظر كند و بشناسد، پس اين حكم شامل هر كسى است كه بتواند نظر كند و بشناسد، و معنايش اين است كه هر كس به چهرههاى بهشتيان نظر كند، رونق و خرمى ناشى از برخوردارى از نعمتهاى بهشت را در چهرههايشان مىشناسد.
" يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ" كلمه" رحيق" به معناى شراب صاف و خالص از غش است، و به همين مناسبت آن را به وصف مختوم توصيف كرده، چون همواره چيزى را مهر و موم مىكنند كه نفيس و خالص از غش و خلط باشد، تا چيزى در آن نريزند و دچار ناخالصيش نكنند.
" خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ" بعضى «1» گفتهاند: كلمه" ختام" به معناى وسيله مهر زدن است، مىفرمايد وسيله مهر زدن بر آن رحيق بجاى گل و لاك و امثال آن- كه در دنيا بوسيله آنها مهر و موم مىكنند- مشك است. بعضى «2» گفتهاند: منظور از ختام، آخرين طعمى است كه از آن شراب در دهان مىماند، مىفرمايد آخرين طعم آن بوى مشك است.
" وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ"- كلمه" تنافس" به معناى زورآزمايى افراد در ربودن چيزى از دست يكديگر است، ولى در مورد آيه و مقامى كه دارد به معناى مسابقه است.
هم چنان كه همين معنا را در آيه زير به صراحت، خاطرنشان كرده مىفرمايد:" سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ" «3»، پس در آيه بشر را ترغيب مىكند تا بشتابد به سوى آن نعمتى كه با عبارت رحيق مختوم توصيفش كرده.
بعضى «4» در تفسير اين آيه اشكال كردهاند به اينكه: در اين آيه حرف عطف بر سر حرف عطفى ديگر درآمده، چون تقدير كلام" و فليتنافس فى ذلك ..." است، يعنى كلمه" فى ذلك" در واقع بعد از فعل امر قرار دارد.
بعضى هم از اين اشكال پاسخ دادهاند به اينكه حرف شرطى در تقدير كلام است،
(1 و 2) روح المعانى، ج 30، ص 75. (3) سبقت بگيريد بسوى آمرزشى از پروردگارتان و بهشتى كه سوره حديد، آيه 21. (4) روح المعانى، ج 30، ص 76.