و در آيه مورد بحث سوگند به آسمانى ياد شده كه به وسيله برجها محفوظ مىشود، و مناسبت اين سوگند با قصهاى كه به زودى بدان اشاره مىكند، و با وعده و وعيدى كه مىدهد بر كسى پوشيده نماند، و ما به زودى به اين مناسبت اشاره مىكنيم.
" وَ الْيَوْمِ الْمَوْعُودِ" اين جمله عطف است بر كلمه" السماء"، يعنى سوگند به آسمان داراى برجها، و" سوگند به روز موعود" كه منظور از آن روز قيامتى است كه خداى تعالى وعده داده در آن روز ميان بندگانش داورى كند.
" وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ" اين دو كلمه نيز عطف بر" سماء" است، و همه اين مذكورات سوگند بعد از سوگند است بر مطلبى كه مىخواهد در اين سوره بيان كند، و آن- همانطور كه اشاره كرديم- تهديد شديد است به كسانى كه مؤمنين را فريب مىدهند و يا شكنجه مىكنند كه چرا ايمان آوردهايد، و نيز وعده جميلى است به كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح مىكنند.
پس گويا فرموده: سوگند مىخورم به آسمان داراى بروج كه شيطانها به وسيله آن رانده مىشوند، كه خدا كيد شيطانها و اولياى كافرشان را از ايمان مؤمنين دفع مىكند، و سوگند مىخورم به روز موعودى كه هر انسانى به جزاى اعمالش مىرسد، و سوگند مىخورم به شاهدى كه اعمال اين كفار را و رفتارشان با مؤمنين را مىبينند، و سوگند مىخورم به آينده مشهودى كه همه آن را به زودى خواهند ديد كه آن افرادى كه مؤمنين را اذيت مىكنند چنين و چنان مىشوند، تا آخر دو آيه.
از اينجا روشن مىگردد كه شهادت در دو كلمه" شاهد" و" مشهود" به يك معنا است، و آن عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود ديدن، نه به معناى اقامه شهادت، براى اينكه اگر به آن معنا مىبود جا داشت بفرمايد:" و مشهود عليه" چون شهادت به اين معنا حتما بايد با حرف على متعدى شود.
بنا بر اين، كلمه" شاهد" قابل انطباق است بر رسول خدا (ص)، براى اينكه آن جناب امروز شاهد اعمال امت است، و فرداى قيامت بدانچه ديده شهادت مىدهد. و كلمه" مشهود" هم قابل انطباق است با شكنجهاى كه كفار به اين مؤمنين مىدادند، و وضعى كه در آخرت به خود مىگيرند، و يا به عبارتى جزاى آن رفتار، و يا به عبارتى ديگر آنچه در روز قيامت براى اين ظالمان و مظلومان رخ مىدهد، چه ثواب و چه عقاب. و بنا بر اين احتمال نكره آمدن اين دو كلمه به منظور تعظيم بوده و خواسته است