(ع) حكايت مىكند كه به قوم خود وعده فراوانى نعمتها و تواتر آن را مىدهد، به شرطى كه از پروردگار خود طلب مغفرت گناهان كنند. پس معلوم مىشود استغفار از گناهان اثر فورى در رفع مصائب و گرفتاريها و گشوده شدن درب نعمتهاى آسمانى و زمينى دارد، مىفهماند بين صلاح جامعه انسانى و فساد آن، و بين اوضاع عمومى جهان ارتباطى برقرار است، و اگر جوامع بشرى خود را اصلاح كنند، به زندگى پاكيزه و گوارايى مىرسند، و اگر به عكس عمل كنند عكس آن را خواهند داشت.
اين معنا از آيه شريفه زير هم استفاده مىشود كه فرموده:" ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ" «1»، و همچنين آيه زير كه مىفرمايد:" وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ" «2»، و آيه شريفه" وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ" «3» و ما در تفسير آيات مذكور مطالبى گفتيم كه براى اينجا سودمند است.
" ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً" كلمه" وقار"- همانطور كه در مجمع البيان «4» هم آمده- به معناى عظمت است، و اسمى از توقير (تعظيم) است، و كلمه" رجاء" در مقابل خوف است، كه اولى به معناى اميد، و مظنه رسيدن به چيزى است كه باعث مسرت است، و دومى مظنه رسيدن به چيزى است كه مايه اندوه باشد، و منظور از كلمه" رجاء" در آيه مورد بحث- به طورى كه گفتهاند- تنها مظنه نيست، بلكه مطلق اعتقاد است.
بعضى «5» ديگر گفتهاند: منظور از نداشتن رجاء، داشتن خوف است، چون بين اين دو ملازمه هست. و معناى آيه اين است كه چه سبب و علتى براى شما حاصل شده كه شما معتقد به عظمت خدا نمىشويد، و يا از عظمت خدا نمىترسيد، و اين نترسيدن باعث شده كه او را عبادت نكنيد؟
(1) در دريا و خشكى عالم فساد ظاهر شد، به خاطر اعمالى كه مردم مرتكب شدند. سوره روم، آيه 41. (2) آنچه مصيبت به شما مىرسد، به خاطر كارهايى است كه به دست خود كرديد. سوره شورى، آيه 30. (3) اگر اهل قريهها ايمان آورند و پروا كنند، بركاتى از آسمان و زمين به رويشان مىگشاييم. سوره اعراف، آيه 96. (4) مجمع البيان، ج 10، ص 360. (5) مجمع البيان، ج 10، ص 361.