ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 20 -صفحه : 691/ 495
نمايش فراداده

(سوگند به اين آيات) كه هر كس جان خود را از گناه پاك سازد رستگار مى‏شود (9).

و هر كس آلوده‏اش سازد زيانكار خواهد گشت (10).

طايفه ثمود از غرور و سركشى دعوت پيامبر خود صالح را تكذيب كردند (11).

هنگامى كه شقى‏ترين آنها برانگيخته شد (12).

و رسول خدا (صالح) گفت: اين ناقه آيت خداست از خدا بترسيد و آن را سيراب كنيد (13).

آن قوم رسول را تكذيب و ناقه را پى كردند.

خدا هم آنان را به كيفر ظلم و گناهشان هلاك ساخت و شهرشان را با خاك يكسان نمود (14).

و از عاقبت هلاكتشان پروايى نكرد (15).

بيان آيات‏

حاصل مضمون اين سوره اين است كه: انسان- كه با الهام خدايى تقوا را از فجور و كار نيك را از كار زشت تميز مى‏دهد-، اگر بخواهد رستگار شود بايد باطن خود را تزكيه كند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بيارايد، و از زشتى‏ها پاك كند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى‏ماند، هر قدر بيشتر آلوده‏اش كند، و كمتر بيارايد محروميتش بيشتر مى‏شود، و آن گاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذكر مى‏كند كه به جرم اينكه پيامبرشان حضرت صالح را تكذيب كرده، ناقه‏اى را كه مامور به حمايت از آن بودند بكشتند، به عذاب استيصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل اين داستان به اهل مكه تعريض و توبيخ مى‏كند، و سوره مورد بحث به شهادت زمينه‏اى كه دارد در مكه نازل شده.

" وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها" راغب در مفردات گفته: كلمه" ضحى" به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد كه آفتاب بعد از طلوع خورشيد گسترده مى‏شود، و روز بالا مى‏آيد «1».

و ضمير در" ضحيها" به كلمه" شمس" بر مى‏گردد، در اين آيه به خورشيد و گستردگى نورش در زمين سوگند ياد شده.

" وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها" كلمه" قمر" عطف است به كلمه" الشمس"، و ضمير در اين آيه نيز به شمس بر

(1) مفردات راغب، ماده" ضحى".