براى آن عذاب داشته باشد، از ناحيه غير خدا نيست. البته احتمال هم دارد كه متعلق به كلمه عذاب باشد، و فرموده باشد:" عذابى از ناحيه خداى ذى المعارج". و كلمه" معارج" جمع" معرج" است كه مفسرين آن را به آلت صعود يعنى نردبان معنا و به مقامات ملكوت كه فرشتگان هنگام مراجعه به خداى سبحان به آن عروج مىكنند تفسير كردهاند «1». جمله بعد هم كه مىفرمايد:" تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ ..." معارج را به همين معنا تفسير كرده، پس خداى سبحان معارجى از ملكوت و مقاماتى از پايين به بالا دارد كه هر مقام بالاتر، از مقام پايينتر خود شريفتر است، و ملائكه و روح هر يك بر حسب قربى كه به خدا دارند در آن مقامات بالا مىروند، و اين مقامات حقايقى ملكوتى هستند، نه چون مقامات دنيا وهمى و اعتبارى.
بعضى «2» از مفسرين گفتهاند: مراد از معارج، درجاتى است كه اعتقادات حقه و اعمال صالحه به حسب اختلاف ارزشهايش بدان مقامات بالا مىروند، هم چنان كه خداى تعالى فرموده:" إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ" «3»، و نيز فرموده:" وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ" «4».
بعضى «5» ديگر گفتهاند: مراد از معارج، مقامات قربى است كه مؤمنين، با ايمان و عمل صالح خود به آن مقامات ارتقا مىيابند، هم چنان كه خداى تعالى فرموده:" هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِما يَعْمَلُونَ" «6»، و نيز فرموده:" لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ" «7»، و نيز فرموده:" رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ" «8».
و ليكن حق مطلب آن است كه برگشت دو وجه اخير به همان وجه اول است، و درجات ياد شده همانطور كه گفتيم واقعيتهاى خارجى هستند، نه چون مقامات دنيايى كه
(1) تفسير فخر رازى، ج 30، ص 122. (2) روح المعانى، ج 29، ص 56. (3) عقايد حقه كه موجودات پاك خدايند به سوى او بالا مىروند، و عمل صالح در بالا رفتن آنها كمك مىكنند. سوره فاطر، آيه 10. (4) (گوشت و خون قربانيها به خدا نمىرسد) ليكن تقواى شماست كه به او مىرسد. سوره حج، آيه 37. (5) روح المعانى، ج 29، ص 56. (6) مؤمنين نزد خدا درجاتى هستند و خدا بدانچه مىكنيد دانا است. سوره آل عمران، آيه 163. (7) ايشان نزد پروردگارشان درجات و مغفرت و رزقى كريم دارند. سوره انفال، آيه 4. (8) خداى تعالى رفيع الدرجات و صاحب عرش است. سوره مؤمن، آيه 15.