مراد فراگيرى زمين و يا فراگيرى و پوشاندن قرص خورشيد باشد.
" وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى" اين آيه عطف است به كلمه" الليل"، و كلمه" تجلى" به معناى ظهور و پيدا شدن چيزى است بعد از خفاء و ناپيدائيش، و اگر صفت" ليل" را به صيغه مضارع و صفت" نهار" را به صيغه ماضى آورد براى همان نكتهاى بود كه در آغاز سوره قبلى بيان كرديم.
" وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى" اين آيه نيز مانند آيه قبلى عطف است بر كلمه" ليل"، و كلمه" ما" در آن موصوله است، و منظور از آن خداى سبحان است و اگر از خداى تعالى تعبير كرد به" ما- چيزى كه"، با اينكه بايد تعبير كرده بود به" من- كسى كه"، براى آن بود كه ابهامگويى در اينجا كه به عظمت اشعار دارد رعايتش لازمتر بود تا رعايت معناى لغوى.
و معناى آيه اين است كه سوگند مىخورم به شب، وقتى همه جا را فرا مىگيرد، و به روز وقتى كه همه پنهانها را آشكار مىسازد، و به چيزى كه نر و ماده را با اينكه از يك نوعند مختلف آفريد.
ولى بعضى «1» از مفسرين كلمه" ما" را مصدريه گرفتهاند، كه معنايش چنين مىشود، و سوگند مىخورم به خلقت نر و ماده. ولى اين نظريه ضعيف است.
و مراد از نر و ماده مطلق نر و ماده است، هر چه كه باشد، و هر جا محقق شود.
ولى بعضى «2» گفتهاند: خصوص نر و ماده از انسان است.
و بعضى «3» ديگر گفتهاند مراد خصوص آدم و حوا است. ولى از همه وجوه بهتر همان وجه اول است.
" إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى" كلمه" سعى" به معناى راه رفتن به سرعت است، و مراد از آن عملى است كه با كمال اهتمام انجام شود، و اين كلمه هر چند مفرد است ولى معناى جمع را مىدهد، و كلمه" شتى" جمع كلمه" شتيت- متفرق" است، مانند كلمه" مرضى" كه جمع" مريض" است.
و جمله مورد بحث جواب سوگندهاى سهگانه است، و معنايش اين است كه: من
(1) مجمع البيان، ج 10، ص 500. (2 و 3) تفسير قرطبى، ج 20، ص 82.