روى بگرداند، به دليل اينكه دنبال اين كلمه و در معرفى آن فرموده:" الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى"، و مؤيد آن اين است كه انذار را مطلق آورد و فرمود: همه شما را انذار مىكنم. و اما معناى تحت اللفظى كلمه" اشقى" كه افعل التفضيل است، و تنها شامل كسى مىشود كه از تمامى شقىها شقىتر است، با سياق آيه سازگار نيست.
و مراد از" صلى نار" پيروى آن و ملازم آن بودن است، پس اين كلمه معناى خلود را افاده مىكند، و اين خلود در آتش قضايى است كه خداى تعالى در حق كافر رانده و فرموده:" وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ" «1».
با اين بيان استفادهاى كه بعضى «2» از مفسرين از آيه مورد بحث كرده دفع مىشود، او از آيه" لا يَصْلاها إِلَّا الْأَشْقَى" استفاده كرده كه به حكم اين آيه مؤمنين گنهكار و فاسق و فاجر داخل آتش دوزخ نمىشوند، براى اينكه اين آيه دخول در آتش را منحصر كرده در كسى كه كافر و اشقى باشد، وجه نادرستى اين سخن اين است كه: آيه شريفه تنها خلود در آتش را منحصر در كافر اشقى كرده، نه اصل دخول در آتش را.
" وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى" كلمه" تجنب" به معناى دور كردن است، و ضمير در" سيجنبها" به آتش بر مىگردد، و معناى آيه اين است كه: به زودى كسى كه مصداق" اتقى" باشد از آتش دور مىشود.
و مراد از كلمه" اتقى" هر كسى است كه از شخصى ديگر با تقواتر باشد، و بيش از او از مخاطر پروا كند، چون بعضى از مردم تنها اين مقدار با تقوا هستند كه از اتلاف نفوس و كشتن مردم پرهيز مىكنند، و بعضى هستند كه تنها از فساد اموال مىپرهيزند، و بعضى هستند كه چون از فقر مىترسند، به همين جهت از انفاق مال در راه خدا خوددارى مىكنند، و همچنين بعضى هستند كه از خدا مىپرهيزند، و مال خود را در راه رضاى او انفاق مىكنند، و از همه اين چند طايفه با تقواتر آن كسى است كه از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق مىكند، و به عبارت ديگر كسى است كه از خسران آخرت مىپرهيزد، و به همين انگيزه مال خود را انفاق مىكند.
(1) و كسانى كه كافر شوند و آيات ما را تكذيب كنند اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند بود. سوره بقره، آيه 39. (2) روح المعانى، ج 30، ص 150.