شما را به خود مشغول نموده، عمرى را به اين كار لغو گذرانديد كه اين عده بگويند رجال ما بيشتر است، و آن عده ديگر بگويند ما بيشتريم و به اين هم اكتفاء نكرديد تا آنكه به سر قبر مردگان خود رفته، عدد آنها را به عدد زندههايتان افزوديد، و به مردگان بيشتر خود مباهات كرديد.
و اساس اين معنا رواياتى است كه در شان نزول سوره وارد شده، كه دو قبيله از انصار با يكديگر تفاخر مىكردند به داشتن مردانى از زندگان و در آخر از مردگان، و در بعضى ديگر آمده كه اين جريان در مكه اتفاق افتاد، بنى عبد مناف با بنى سهم مفاخرت كردند، و به مفاخرت داشتن نفرات زنده اكتفاء ننموده، در آخر مردگان را هم به حساب آوردند، و سوره مورد بحث در شان آنان نازل شد، و داستانش در بحث روايتى خواهد آمد ان شاء اللَّه.
" كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ" اين جمله ردع و تخطئه ايشان است از اينكه با سرگرمى به چنين امر بيهودهاى از اهداف مهمشان باز مانند. و جمله" به زودى خواهيد فهميد" تهديد ايشان است و معنايش- به طورى كه از مقام بدست مىآيد- اين است كه: به زودى به آثار سوء اين غفلت خود آگاه خواهيد شد، و وقتى از زندگى دنيا منقطع شديد آن آثار سوء را خواهيد شناخت.
" ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ" اين جمله ردع و تخطئه قبلى را تاكيد مىكند.
ولى بعضى «1» گفتهاند تاكيد آن نيست، بلكه اولى مربوط به آگهى آنان در هنگام مرگ و دومى به آگهى در روز قيامت است.
" كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ" اين جمله ردعى است بعد از ردع تا سه بار آن را تكرار نموده، تا مطلب را تاكيد كرده باشد، و كلمه" يقين" به معناى علمى است كه شك و ترديد در آن راه نداشته باشد، و جواب" لو- اگر" در جمله" اگر به علم يقين بدانيد" حذف شده، تقدير كلام" لو تعلمون الامر بعلم اليقين لشغلكم ما تعلمون عن التباهى و التفاخر بالكثرة- اگر به علم يقين حقيقت امر را ببينيد آنچه ببينيد شما را از مفاخرت به كثرت نفرات باز خواهد داشت" بوده است. و جمله" لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ" كلامى از نو است، و لام در آن لام قسم است، مىفرمايد: سوگند مىخورم كه به زودى جحيم را كه جزاى اين مفاخرت است خواهيد ديد. ديگران اينطور تفسير كرده و
(1) تفسير قرطبى، ج 20، ص 172.