نازل شد سوره" إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ" بود «1».
مؤلف: شايد منظور از آخرين سوره در بست و به طور تمام بوده، كه در اين صورت منافات ندارد كه بعضى آيات ساير سورهها بعد از اين سوره نازل شده باشد.
و در مجمع البيان در داستان فتح مكه آمده: بعد از آنكه در سال حديبيه رسول خدا (ص) با مشركين قريش صلح نمود، يكى از شرائط صلح اين بود كه هر كس و هر قبيله عرب بخواهد مىتواند داخل در عهد رسول خدا (ص) شود، و هر كس و هر قبيله بخواهد مىتواند داخل در عهد قريش گردد، قبيله خزاعه به عهد و عقد رسول خدا (ص) پيوست، و قبيله بنى بكر در عقد و پيمان قريش در آمد، و بين اين دو قبيله از قديم الأيام دشمنى بود.
در اين بين جنگى ميان بنى بكر و خزاعه اتفاق افتاد، و قريش بنى بكر را با دادن سلاح كمك كردند، ولى آشكارا كمك انسانى ندادند به جز بعضى افراد، از آن جمله عكرمة بن ابى جهل و سهيل بن عمرو كه شبانه و مخفيانه به كمك بنى بكر رفتند.
ناگزير عمرو بن سالم خزاعى سوار بر مركب خود شد و به مدينه نزد رسول خدا (ص) شتافت، و اين در هنگامى بود كه مساله فتح مكه بر سر زبانها افتاده بود، و رسول خدا (ص) در مسجد در بين مردم بود، عمرو بن سالم ايستاد و اين اشعار را سرود:
و قتلونا ركعا و سجدا «2» رسول خدا (ص) فرمود: اى عمرو بس است، سپس برخاست و به خانه همسرش ميمونه رفت و فرمود: آبى برايم آماده ساز، آن گاه شروع كرد به غسل و شستشوى خود، و مىفرمود: يارى نشوم اگر بنى كعب- خويشاوندان عمرو بن سالم- را يارى نكنم، آن گاه از خزاعه بديل بن ورقاء با جماعتى حركت كرده نزد رسول خدا (ص) آمدند، آنها هم آنچه از بنى بكر و قريش كشيده بودند و مخصوصا يارى قريش از
(1) عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 5، ح 12. (2) بارالها شاهد باش من به محمد اطلاع دادم، و او را به كمك طلبيدم، و به سوگندهاى غليظى كه نياكان ما، و نياكان او مقدسش مىشمردند سوگند دادم كه قريش در بارهات خلف وعده كردند و عهد مؤكد تو را نقض نمودند، و ما را در حال ركوع و سجده كشتند.