سرزمين حجاز و شهر مكه و خانه كعبه، مركز وحى و توحيد است. كعبه اولين خانه اى است كه براى عبادت مردم در پيشگاه باعظمت پروردگار مقرر گرديده است. چنانكه حضرت ولى عصر ـ ارواحنا فداه ـ در مكه ظهور خواهد كرد و نداى توحيد را سر خواهد داد و مبارزه بى امانش را با شرك و بت پرستى و ظلم و بى عدالتى از اين پايگاه آغاز خواهد نمود.
و اين امر به معناى آن است كه كعبه پايگاه ابدى توحيد و اعلان انزجار از شرك و الحاد و ظلم و ستم و مركز بسيج و تشكل و سازماندهى موحدان عالم در مصاف با مشركان و ملحدان است. همانطور كه تاريخى بدرازاى اديان توحيدى دارد.
افزون بر آيات و احاديثى كه بيانگر اهداف بعثت پيامبران است و پاره اى از آنها طى سرفصلهاى پيشين گذشت، در آيات و احاديثى كه درباره بناى كعبه توسط ابراهيم خليل و نيز اعمال و مناسك حج وجود دارد، اين واقعيت به چشم مى خورد كه «برائت از مشركان» جزئى از وظايف موحدان عالم در اين مركز توحيد و يكتاپرستى است. بلكه فرياد برائت در اين پايگاه ضرورى تر و روشن تر است.
از مجموع بياناتى كه از پيشوايان دينى درخصوص اعمال و مناسك حج و نيز اسرار آن وارد شده، مى توان «حكمت و فلسفه» برائت از مشركان را در حرم امن الهى و در موسم حج دريافت.
الف) خداى سبحان پس از تعيين مكان كعبه، اولين وظيفه اى را كه برعهده حضرت ابراهيم نهاد، نفى هرگونه شريك براى خداست.
{ وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكْ بِي شَيْئاً } .
«و چون براى ابراهيم جاى خانه را معين كرديم، (بدو گفتيم:) چيزى را با من شريك مگردان.» همانگونه مأموريت داشت خانه خدا را براى طواف كنندگان و قيام كنندگان و عبادت كنندگان، از هر رجس و پليدى پاك گرداند:
{ ...وَطَهِّرْ بَيْتِي لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } .
«... و خانه ام را براى طواف گزاران و قيام كنندگان و ركوع و سجودكنندگان (از آلودگى بتها و از هرگونه آلودگى) پاكيزه ساز.» در ميان همه گناهان نيز چون «قرب به اوثان» و «قول زور و دروغ» بيش از همه در حج و ميان مردم حجاز و مشركان مكه شايع بود، واجب الاجتناب شمرده شده و با اينكه اجتناب معمولا از فعل صورت مى گيرد، در آيه شريفه { فاجتنبوا الرجس من الأوثان } (21) به خاطر مبالغه به عين خارجى تعلّق گرفته است.
كدام «رجس» و پليدى بالاتر از «شرك و بت پرستى» متصوّر است تا در رأس وظايف ابراهيم قرار گيرد؟ به شهادت قرآن كريم، همه گناهان از سوى خداوند سبحان مورد عفو و بخشش قرار مى گيرد جز شرك و الحاد،(22) لذا ابراهيم مأمور تطهير خانه خدا مى شود.
او وظيفه داشت تا خانه خدا را براى اهل عبادت، از پليديها پاك گرداند. آيا كعبه اى كه مملوّ از بتهاى سنگى و چوبى و انواع مظاهر شرك و بت پرستى باشد، براى عبادت موحدان آماده است؟ آيا خانه اى كه اختيارش به دست بيگانگان و مستكبران باشد و حدود و كيفيت اعمال زائران خانه خدا را ترسيم كند، براى عبادت خالصانه و انجام مناسك حج ابراهيمى مهياست؟ شكستن بتها توسط پيامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) در فتح مكه و منزوى ساختن مشركان و در رأسشان ابوسفيان، در راستاى مأموريتى است كه خداى سبحان در تطهير خانه اش به عهده آنان نهاده بود و اين درس ابدى پيروان ابراهيم و محمد ـ صلى الله عليهما وآلهما ـ است.
بناى كعبه، كه تا ابد پايگاه اجتماع موحدان و مسلمانان خواهد بود، بر «توحيد ناب و خالص» است كه نفى هرگونه شركى را به دنبال دارد، هم شرك جلى و آشكار كه همان «بت پرستى و سرسپردگى طاغوتها» است و هم شرك خفى و پنهان(23) كه «سرسپردگى مادر بتها، نفس امّاره» است. از همين رو زائر بيت الله الحرام با ورود به حرم امن الهى و پوشيدن لباس احرام اولين شعارش «لبيك اللّهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك إنّ الحمد والنعمة لك والملك لا شريك لك لبيك» است كه نفى شريك براى خداى سبحان، در همه مراتب است و با تكرار آن وارد حريم خانه خدا مى شود، آن هم با صداى بلند كه به اتفاق همه فرق اسلامى مستحب است.
اگر اين شعار فرياد بر سر مشركان و بت پرستان نيست، پس چرا با صداى بلند بايد سرداد؟ اين شعار در نقطه مقابل شعار شرك آلودى است كه قبل از ظهور اسلام در بين مردم حجاز رايج بود و مى گفتند: «لبيك اللّهم لبيك، لبيك لا شريك لك إلاّ شريك هو لك تملكه وما ملك».
اگر رمى جمرات به عنوان سمبل شيطان و نقطه اى كه شيطان برابر ابراهيم خليل نمايان شد، آن هم در اواخر مناسك حج، رمى و طرد شيطان نفس و شياطين بيرونى كه مستكبران و ستمگران روشنترين مصاديق آنند، نمى باشد، پس چيست؟ آيا بدون چنين حكمت و سرّى صرفاً پرتاب كردن سنگريزه هايى به چند ستون سنگى لغو و غيرعقلانى نيست؟ گرچه ما از حِكَم و اسرار همه اعمال و مناسك حج اطلاعى نداريم، اما هيچيك از آنها بدون حكمت و فلسفه نيست، هرچند ممكن است جنبه امتحان و آزمايش داشته باشد تا ميزان تسليم و سرسپردگى انسان به خدا معلوم گردد.
ب) آيات برائت از مشركان كه بر پيامبر نازل شد، بايد در «مركز توحيد و يكتاپرستى» به اطلاع مسلمانان برسد. على (عليه السلام) به عنوان كسى كه «نفس رسول خدا» ست(24) و به امر جبرئيل امين كه در مورد ابلاغ سوره برائت گفت: «لا يؤدّي عنك إلاّ أنت أو رجل منك» فردى از خاندان رسول خداست; در «يوم الحج الأكبر» در سرزمين منا، برائت خدا و رسول او را به اطلاع مردم مى رساند.
علاوه بر آن، احكامى را هم به مردم ابلاغ مى كند و به قدرى تكرار مى نمايد كه صداى حضرت مى گيرد و حتى اصحاب هم تكرار مى كنند تا به گوش همگان برسد.
هرچند اعلان برائت از مشركان در آن روز برخاسته از نقض عهد از سوى مشركان و ملحدان بود، اما به طوركلى اين تكليف تنها در ارتباط با پيمان شكنان نيست و گروههاى ديگرى را نيز شامل مى شود.
{ وَأَذَانٌ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الاَْكْبَرِ أَنَّ اللهَ بَرِىءٌ مِنْ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ... } «(اين آيات) اعلامى است از جانب خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر كه خدا و پيامبرش دربرابر مشركان تعهّدى ندارند و (از آنان بيزار است.)» اين آيه روشن ترين و صريح ترين آيه قرآن در نشان دادن «برائت خدا و رسول او» از مشركان در موسم حج است. حقيقت «اذان» اعلان است نه ذكر،(25) چنانكه در اذان نماز چنين است و با آن مردم از زمان اقامه نماز مطلع مى شوند و به سوى نماز مى شتابند.
در ابتداى سوره توبه نيز مى فرمايد:
{ بَرَاءَةٌ مِنْ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِنْ الْمُشْرِكِينَ * فَسِيحُوا فِي الاَْرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللهِ وَأَنَّ اللهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ } .
«اعلام بيزارى (و عدم تعهّد) است از طرف خدا و پيامبرش نسبت به آن مشركانى كه با ايشان پيمان بسته ايد. پس (اى مشركان) چهار ماه (ديگر با امنيت كافى) در زمين بگرديد و بدانيد كه شما نمى توانيد خدا را به ستوه آوريد، و اين خداست كه رسواكننده كافران است.» در زمينه تكرار «برائت» در ابتداى اين سوره، مفسّران شيعه و سنى وجوهى را ذكر كرده اند. امين الاسلام طبرسى برائت در اولين آيه را براى نقض عهد و پيمان با مشركان دانسته و برائت در آيه دوم را براى قطع موالات و دوستى و احسان به آنان.
علامه طباطبايى نيز گرچه بازگشت هر دو را به يك معنا دانسته كه همان «برائت از مشركان» است، اما آيه اول را به قرينه { ... إِلَى الَّذِينَ عَاهَدتُّمْ مِنْ الْمُشْرِكِينَ } اعلان برائت از مشركان شمرده و آيه دوم را به قرينه { الى الناس } خطاب به همه مردم دانسته اند تا از برائت خدا و رسولش از مشركان اطلاع يابند و خود را براى تحقق امر الهى درباره مشركان; يعنى كشتن آنها كه پس از گذشت چهار ماه خواهد بود، آماده سازند.
فخر رازى وجوهى را در اين زمينه مطرح كرده كه برخى از آنها قابل ملاحظه است. مى گويد:
«مراد از آيه اول، اخبار به ثبوت برائت است و مراد از آيه دوم، اطلاع دادن به همه مردم است تا از آنچه كه ثابت شده، آگاهى يابند... (وجه ديگر) آن است كه خداوند در آيه اول برائت از مشركينى را كه با مسلمانان پيمان بسته و پيمان شكنى كرده بودند، اعلان مى كند و در آيه بعدى برائت از مشركان را به طور كلى و اعم از كسانى كه هم پيمان بودند و پيمان شكستند، به اطلاع مى رساند و در مقام بيان سبب برائت است كه همان كفر و شرك آنهاست.» احتمال اول در كلام فخر رازى، همان بيان علامه طباطبايى است و احتمال دوم در عبارت فوق قريب به احتمالى است كه در كلام طبرسى ملاحظه مى شود. بنابر احتمال اول ملاك و ميزان برائت از مشركان، «پيمان شكنى كفار و مشركين» است و سرّ تكرار آن علاوه بر اطلاع دادن به كفار، آگاه كردن مردم است و بنابر احتمال دوم برائت از مشركان، بر دو محور استوار است، «پيمان شكنى» و «كفر و شرك»، بنابر اين معنا از آيه شريفه، برائت از مشركان اختصاص به پيمان شكنان ندارد و نسبت به كفر و شرك و كافران و مشركان نيز جارى است. از تاريخ ابلاغ اين سوره، هيچ مشركى مجاز به طواف كردن و حج بجاآوردن در بيت الله الحرام نبود.
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمْ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ } «اى كسانى كه ايمان آورده ايد، حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند، پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند.» ورود به مسجدالحرام بايد از «باب بنى شيبه» انجام گيرد(26) تا بت هُبل كه در مقابل آن مدفون است، لگدمال شود و سمبل شرك و بت پرستى تحقير و زير پا نهاده شود; چرا كه انسان موحد بدون نفى هرگونه شرك و بت پرستى و طرد مظاهر آن، نمى تواند قدم به پايگاه توحيد نهد. حتى براى از بين رفتن آثار شرك و بت پرستى، مجسمه سازى تا مدتى طولانى ممنوع و حرام مى گردد.
برائت از مشركان در جاى جاى اعمال و مناسك حج متبلور است. در دعاى روز عرفه كه در سرزمين عرفات خوانده مى شود، مى خوانيم: «برئت من الجبت والطاغوت واللاّت والعزّى»(27) دقت در اينكه امروز نه «لات» هست و نه «عزّى»، نشان مى دهد كه اعلان برائت از آنان به عنوان «سمبل بت و بت پرستى و شرك و الحاد» مطرح است كه در هر زمانى شكل و صورت خاصى دارد. چنانكه طاغوت در هر زمانى مصاديق مشخصى دارد. از چنين تعابير عام و كلّى نيز مى توان ابدى بودن برائت از شرك و بت پرستى و كفر و الحاد را استفاده كرد.