مثنوی معنوی
جلال الدین محمد بلخی
نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1361
نمايش فراداده
دفتر پنجم از كتاب مثنوىمثل شيطان بر در رحمان
-
حاش لله ايش شاء الله كان
هيچ كس در ملك او بي امر او
ملك ملك اوست فرمان آن او
تركمان را گر سگى باشد به در
كودكان خانه دمش مي كشند
باز اگر بيگانه اى معبر كند
كه اشداء على الكفار شد
ز آب تتماجى كه دادش تركمان
پس سگ شيطان كه حق هستش كند
آب روها را غذاى او كند
اين تتماجست آب روى عام
بر در خرگاه قدرت جان او
گله گله از مريد و از مريد
بر در كهف الوهيت چو سگ
اى سگ ديو امتحان مي كن كه تا
حمله مي كن منع مي كن مي نگر
پس اعوذ از بهر چه باشد چو سگ
اين اعوذ آنست كاى ترك خطا
تا بيايم بر در خرگاه تو
چونك ترك از سطوت سگ عاجزست
چونك ترك از سطوت سگ عاجزست
-
حاكم آمد در مكان و لامكان
در نيفزايد سر يك تاى مو
كمترين سگ بر در آن شيطان او
بر درش بنهاده باشد رو و سر
باشد اندر دست طفلان خوارمند
حمله بر وى هم چو شير نر كند
با ولى گل با عدو چون خار شد
آنچنان وافى شدست و پاسبان
اندرو صد فكرت و حيلت تند
تا برد او آب روى نيك و بد
كه سگ شيطان از آن يابد طعام
چون نباشد حكم را قربان بگو
چون سگ باسط ذراعى بالوصيد
ذره ذره امرجو بر جسته رگ
چون درين ره مي نهند اين خلق پا
تا كه باشد ماده اندر صدق و نر
گشته باشد از ترفع تيزتگ
بانگ بر زن بر سگت ره بر گشا
حاجتى خواهم ز جود و جاه تو
اين اعوذ و اين فغان ناجايزست
اين اعوذ و اين فغان ناجايزست