دفتر پنجم از كتاب مثنوى
مثل شيطان بر در رحمان
ترك هم گويد اعوذ از سگ كه من تو نمي يارى برين در آمدن خاك اكنون بر سر ترك و قنق حاش لله ترك بانگى بر زند اى كه خود را شير يزدان خوانده اى چون كند اين سگ براى تو شكار چون كند اين سگ براى تو شكار هم ز سگ در مانده ام اندر وطن من نمي آرم ز در بيرون شدن كه يكى سگ هر دو را بندد عنق سگ چه باشد شير نر خون قى كند سالها شد با سگى در مانده اى چون شكار سگ شدستى آشكار چون شكار سگ شدستى آشكار