مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
















دفتر دوم از كتاب مثنوي

  سر آغاز
  هلال پنداشتن آن شخص خيال را در عهد عمر رضى الله عنه
  دزديدن مارگير مارى را از مارگيرى ديگر
  التماس كردن همراه عيسى عليه السلام زنده كردن استخوانها از عيسى عليه السلام
  اندرز كردن صوفى خادم را در تيمار داشت بهيمه و لا حول خادم
  حكايت مشورت كردن خداى تعالى در ايجاد خلق
  بسته شدن تقرير معنى حكايت به سبب ميل مستمع به استماع ظاهر صورت حكايت
  التزام كردن خادم تعهد بهيمه را و تخلف نمودن
  گمان بردن كاروانيان كه بهيمه ى صوفى رنجورست
  يافتن شاه باز را به خانه ى كمپير زن
  حلوا خريدن شيخ احمد خضرويه جهت غريمان بالهام حق تعالى
  ترسانيدن شخصى زاهدى را كى كم گرى تا كور نشوى
  تمامى قصه ى زنده شدن استخوانها به دعاى عيسى عليه السلام
  خاريدن روستايى در تاريكى شير را بظن آنك گاو اوست
  فروختن صوفيان بهيمه ى مسافر را جهت سماع
  تعريف كردن مناديان قاضى مفلس را گرد شهر
  شكايت كردن اهل زندان پيش وكيل قاضى از دست آن مفلس
  تتمه ى قصه ى مفلس
  مثل
  ملامت كردن مردم شخصى را كى مادرش را كشت به تهمت
  امتحان پادشاه به آن دو غلام كى نو خريده بود
  براه كردن شاه يكى را از آن دو غلام و ازين ديگر پرسيدن
  قسم غلام در صدق و وفاى يار خود از طهارت ظن خود
  حسد كردن حشم بر غلام خاص
  كلوخ انداختن تشنه از سر ديوار در جوى آب
  فرمودن والى آن مرد را كى اين خاربن را كى نشانده اى بر سر راه بر كن
  آمدن دوستان به بيمارستان جهت پرسش ذاالنون مصرى رحمة الله عليه
  فهم كردن مريدان كى ذاالنون ديوانه نشد قاصد كرده است
  رجوع به حكايت ذاالنون رحمة الله عليه
  امتحان كردن خواجه ى لقمان زيركى لقمان را
  ظاهر شدن فضل و زيركى لقمان پيش امتحان كنندگان
  تتمه ى حسد آن حشم بر آن غلام خاص
  ژس تعظيم پيغام سليمان در دل بلقيس از صورت حقير هدهد
  انكار فلسفى بر قرائت ان اصبح ماكم غورا
  انكار كردن موسى عليه السلام بر مناجات شبان
  عتاب كردن حق تعالى موسى را عليه السلام از بهر آن شبان
  وحى آمدن موسى را عليه السلام در عذر آن شبان
  پرسيدن موسى از حق سر غلبه ى ظالمان را
  رنجانيدن اميرى خفته اى را كى مار در دهانش رفته بود
  اعتماد كردن بر تملق و وفاى خرس
  گفتن نابيناى سايل كى دو كورى دارم
  تتمه ى حكايت خرس و آن ابله كى بر وفاى او اعتماد كرده بود
  گفتن موسى عليه السلام گوساله پرست را كى آن خيال انديشى و حزم تو كجاست
  ترك كردن آن مرد ناصح بعد از مبالغه ى پند مغرور خرس را
  تملق كردن ديوانه جالينوس را و ترسيدن جالينوس
  سبب پريدن و چرخيدن مرغى با مرغى كى جنس او نبود
  تتمه ى اعتماد آن مغرور بر تملق خرس
  رفتن مصطفى عليه السلام به عيادت صحابى و بيان فايده ى عيادت
  وحى كردن حق تعالى به موسى عليه السلام كى چرا به عيادت من نيامدى
  تنها كردن باغبان صوفى و فقيه و علوى را از همديگر
  رجعت به قصه ى مريض و عيادت پيغامبر عليه السلام
  گفتن شيخ ابويزيد را كى كعبه منم گرد من طوافى مي كن
  حكايت
  دانستن پيغامبر عليه السلام كى سبب رنجورى آن شخص گستاخى بوده است در دعا
  عذر گفتن دلقك با سيد اجل كى چرا فاحشه را نكاح كرد
  به حيلت در سخن آوردن سايل آن بزرگ را كى خود را ديوانه ساخته بود
  حمله بردن سگ بر كور گدا
  خواندن محتسب مست خراب افتاده را به زندان
  دوم بار در سخن كشيدن سايل آن بزرگ را تا حال او معلوم تر گردد
  تتمه ى نصيحت رسول عليه السلام بيمار را
  وصيت كردن پيغامبر عليه السلام مر آن بيمار را و دعا آموزانيدنش
  بيدار كردن ابليس معاويه را كى خيز وقت نمازست
  از خر افكندن ابليس معاويه را و روپوش و بهانه كردن و جواب گفتن معاويه او را
  باز جواب گفتن ابليس معاويه را
  باز تقرير كردن معاويه با ابليس مكر او را
  باز جواب گفتن ابليس معاويه را
  عنف كردن معاويه با ابليس
  ناليدن معاويه به حضرت حق تعالى از ابليس و نصرت خواستن
  باز تقرير ابليس تلبيس خود را
  باز الحاح كردن معاويه ابليس را
  شكايت قاضى از آفت قضا و جواب گفتن نايب او را
  به اقرار آوردن معاويه ابليس را
  راست گفتن ابليس ضمير خود را به معاويه
  فضيلت حسرت خوردن آن مخلص بر فوت نماز جماعت
  تتمه ى اقرار ابليس به معاويه مكر خود را
  فوت شدن دزد بواز دادن آن شخص صاحب خانه را كى نزديك آمده بود كى دزد را دريابد و بگيرد
  قصه ى منافقان و مسجد ضرار ساختن ايشان
  فريفتن منافقان پيغامبر را عليه السلام تا به مسجد ضرارش برند
  انديشيدن يكى از صحابه بانكار كى رسول چرا ستارى نمي كند
  قصه ى آن شخص كى اشتر ضاله ى خود مي جست و مي پرسيد
  متردد شدن در ميان مذهبهاى مخالف و بيرون شو و مخلص يافتن
  امتحان هر چيزى تا ظاهر شود خير و شرى كى در ويست
  شرح فايده ى حكايت آن شخص شتر جوينده
  بيان آنك در هر نفسى فتنه ى مسجد ضرار هست
  حكايت هندو كى با يار خود جنگ مي كرد بر كارى و خبر نداشت كى او هم بدان مبتلاست
  قصد كردن غزان بكشتن يك مردى تا آن دگر بترسد
  بيان حال خودپرستان و ناشكران در نعمت وجود انبيا و اوليا عليهم السلام
  شكايت گفتن پيرمردى به طبيب از رنجوريها و جواب گفتن طبيب او را
  قصه ى جوحى و آن كودك كى پيش جنازه ى پدر خويش نوحه مي كرد
  ترسيدن كودك از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص كى اى كودك مترس كى من نامردم
  قصه ى تيراندازى و ترسيدن او از سوارى كى در بيشه مي رفت
  قصه ى اعرابى و ريگ در جوال كردن و ملامت كردن آن فيلسوف او را
  كرامات ابراهيم ادهم قدس الله سره بر لب دريا
  آغاز منور شدن عارف بنور غيب بين
  طعن زدن بيگانه در شيخ و جواب گفتن مريد شيخ او را
  بقيه ى قصه ى ابراهيم ادهم بر لب آن دريا
  دعوى كردن آن شخص كى خداى تعالى مرا نمي گيرد به گناه و جواب گفتن شعيب عليه السلام مرورا
  بقيه ى قصه ى طعنه زدن آن مرد بيگانه در شيخ
  گفتن عايشه رضى الله عنها مصطفى را عليه السلام كى تو بى مصلى بهر جا نماز مي كنى چونست
  كشيدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
  كرامات آن درويش كى در كشتى متهمش كردند
  تشنيع صوفيان بر آن صوفى كى پيش شيخ بسيار مي گويد
  عذر گفتن فقير به شيخ
  بيان دعويى كه عين آن دعوى گواه صدق خويش است
  سجده كردن يحيى عليه السلام در شكم مادر مسيح را عليه السلام
  اشكال آوردن برين قصه
  جواب اشكال
  سخن گفتن به زبان حال و فهم كردن آن
  پذيرا آمدن سخن باطل در دل باطلان
  جستن آن درخت كى هر كه ميوه ى آن درخت خورد نميرد
  شرح كردن شيخ سر آن درخت با آن طالب مقلد
  منازعت چهار كس جهت انگور كى هر يكى به نام ديگر فهم كرده بود آن را
  برخاستن مخالفت و عداوت از ميان انصار به بركات رسول عليه السلام
  قصه ى بط بچگان كى مرغ خانگى پروردشان
  حيران شدن حاجيان در كرامات آن زاهد كى در باديه تنهاش يافتند

/ 1765