وصيت كردن پيغامبر عليه السلام مر آن بيمار را و دعا آموزانيدنش - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

وصيت كردن پيغامبر عليه السلام مر آن بيمار را و دعا آموزانيدنش





  • گفت پيغامبر مر آن بيمار را
    آتنا فى دار دنيانا حسن
    راه را بر ما چو بستان كن لطيف
    ممنان در حشر گويند اى ملك
    ممن و كافر برو يابد گذار
    نك بهشت و بارگاه آمنى
    پس ملك گويد كه آن روضه ى خضر
    دوزخ آن بود و سياستگاه سخت
    چون شما اين نفس دوزخ خوى را
    جهدها كرديد و او شد پر صفا
    آتش شهوت كه شعله مي زدى
    آتش خشم از شما هم حلم شد
    آتش حرص از شما ايثار شد
    چون شما اين جمله آتشهاى خويش
    نفس نارى را چو باغى ساختيد
    بلبلان ذكر و تسبيح اندرو
    داعى حق را اجابت كرده ايد
    دوزخ ما نيز در حق شما
    چيست احسان را مكافات اى پسر
    نى شما گفتيد ما قربانييم
    نى شما گفتيد ما قربانييم




  • اين بگو كاى سهل كن دشوار را
    آتنا فى دار عقبانا حسن
    منزل ما خود تو باشى اى شريف
    نى كه دوزخ بود راه مشترك
    ما نديديم اندرين ره دود و نار
    پس كجا بود آن گذرگاه دنى
    كه فلان جا ديده ايد اندر گذر
    بر شما شد باغ و بستان و درخت
    آتشى گبر فتنه جوى را
    نار را كشتيد از بهر خدا
    سبزه ى تقوى شد و نور هدى
    ظلمت جهل از شما هم علم شد
    و آن حسد چون خار بد گلزار شد
    بهر حق كشتيد جمله پيش پيش
    اندرو تخم وفا انداختيد
    خوش سرايان در چمن بر طرف جو
    در جحيم نفس آب آورده ايد
    سبزه گشت و گلشن و برگ و نوا
    لطف و احسان و ثواب معتبر
    پيش اوصاف بقا ما فانييم
    پيش اوصاف بقا ما فانييم



/ 1765