تتمه ى اعتماد آن مغرور بر تملق خرس - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

تتمه ى اعتماد آن مغرور بر تملق خرس





  • شخص خفت و خرس مي راندش مگس
    چند بارش راند از روى جوان
    خشمگين شد با مگس خرس و برفت
    سنگ آورد و مگس را ديد باز
    بر گرفت آن آسيا سنگ و بزد
    سنگ روى خفته را خشخاش كرد
    مهر ابله مهر خرس آمد يقين
    عهد او سستست و ويران و ضعيف
    گر خورد سوگند هم باور مكن
    چونك بي سوگند گفتش بد دروغ
    نفس او ميرست و عقل او اسير
    چونك بى سوگند پيمان بشكند
    زانك نفس آشفته تر گردد از آن
    چون اسيرى بند بر حاكم نهد
    بر سرش كوبد ز خشم آن بند را
    تو ز اوفوا بالعقودش دست شو
    وانك حق را ساخت در پيمان سند
    وانك حق را ساخت در پيمان سند




  • وز ستيز آمد مگس زو باز پس
    آن مگس زو باز مي آمد دوان
    بر گرفت از كوه سنگى سخت زفت
    بر رخ خفته گرفته جاى و ساز
    بر مگس تا آن مگس وا پس خزد
    اين مثل بر جمله عالم فاش كرد
    كين او مهرست و مهر اوست كين
    گفت او زفت و وفاى او نحيف
    بشكند سوگند مرد كژسخن
    تو ميفت از مكر و سوگندش بدوغ
    صد هزاران مصحفش خود خورده گير
    گر خورد سوگند هم آن بشكند
    كه كنى بندش به سوگند گران
    حاكم آن را بر درد بيرون جهد
    مي زند بر روى او سوگند را
    احفظوا ايمانكم با او مگو
    تن كند چون تار و گرد او تند
    تن كند چون تار و گرد او تند



/ 1765