دفتر دوم از كتاب مثنوى
پرسيدن موسى از حق سر غلبه ى ظالمان را
گفت موسى اى كريم كارساز نقش كژمژ ديدم اندر آب و گل كه چه مقصودست نقشى ساختن آتش ظلم و فساد افروختن مايه ى خونابه و زردآبه را من يقين دانم كه عين حكمتست آن يقين مي گويدم خاموش كن مر ملايك را نمودى سر خويش عرضه كردى نور آدم را عيان حشر تو گويد كه سر مرگ چيست سر خون و نطفه ى حسن آدميست لوح را اول بشويد بى وقوف خون كند دل را و اشك مستهان وقت شستن لوح را بايد شناخت چون اساس خانه اى مي افكنند گل بر آرند اول از قعر زمين از حجامت كودكان گريند زار مرد خود زر مي دهد حجام را مدود حمال زى بار گران جنگ حمالان براى بار بين جنگ حمالان براى بار بين اى كه يكدم ذكر تو عمر دراز چون ملايك اعتراضى كرد دل واندرو تخم فساد انداختن مسجد و سجده كنان را سوختن جوش دادن از براى لابه را ليك مقصودم عيان و ريتست حرص ريت گويدم نه جوش كن كين چنين نوشى همى ارزد به نيش بر ملايك گشت مشكلها بيان ميوه ها گويند سر برگ چيست سابق هر بيشيى آخر كميست آنگهى بر وى نويسد او حروف بر نويسد بر وى اسرار آنگهان كه مر آن را دفترى خواهند ساخت اولين بنياد را بر مي كنند تا بخر بر كشى ماء معين كه نمي دانند ايشان سر كار مي نوازد نيش خون آشام را مي ربايد بار را از ديگران اين چنين است اجتهاد كاربين اين چنين است اجتهاد كاربين