حكايت مشورت كردن خداى تعالى در ايجاد خلق - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

حكايت مشورت كردن خداى تعالى در ايجاد خلق





  • مشورت مي رفت در ايجاد خلق
    چون ملايك مانع آن مي شدند
    مطلع بر نقش هر كه هست شد
    پيشتر ز افلاك كيوان ديده اند
    بى دماغ و دل پر از فكرت بدند
    آن عيان نسبت بايشان فكرتست
    فكرت از ماضى و مستقبل بود
    ديده چون بي كيف هر باكيف را
    پيشتر از خلقت انگورها
    در تموز گرم مي بينند دى
    در دل انگور مى را ديده اند
    آسمان در دور ايشان جرعه نوش
    چون ازيشان مجتمع بينى دو يار
    بر مثال موجها اعدادشان
    مفترق شد آفتاب جانها
    چون نظر در قرص دارى خود يكيست
    تفرقه در روح حيوانى بود
    چونك حق رش عليهم نوره
    يك زمان بگذار اى همره ملال
    در بيان نايد جمال حال او
    در بيان نايد جمال حال او




  • جانشان در بحر قدرت تا به حلق
    بر ملايك خفيه خنبك مي زدند
    پيش از آن كين نفس كل پابست شد
    پيشتر از دانه ها نان ديده اند
    بى سپاه و جنگ بر نصرت زدند
    ورنه خود نسبت بدوران ريتست
    چون ازين دو رست مشكل حل شود
    ديده پيش از كان صحيح و زيف را
    خورده ميها و نموده شورها
    در شعاع شمس مي بينند فى
    در فناى محض شى را ديده اند
    آفتاب از جودشان زربفت پوش
    هم يكى باشند و هم ششصد هزار
    در عدد آورده باشد بادشان
    در درون روزن ابدان ما
    وانك شد محجوب ابدان در شكيست
    نفس واحد روح انسانى بود
    مفترق هرگز نگردد نور او
    تا بگويم وصف خالى زان جمال
    هر دو عالم چيست ژس خال او
    هر دو عالم چيست ژس خال او



/ 1765