مثنوی معنوی

جلال الدین محمد بلخی

نسخه متنی -صفحه : 1765/ 1641
نمايش فراداده
 دفتر ششم از كتاب مثنوى

رجوع كردن به قصه ى طلب كردن آن موش آن چغز را لب لب جو و كشيدن سر رشته تا چغز را در آب خبر شود از طلب او

  • مور اسود بر سر لبد سياه عقل گويد چشم را نيكو نگر زين سبب آمد سوى اصحاب كلب زان شود عيسى سوى پاكان چرخ اين قفس پيدا و آن فرخش نهان اى خنك چشمى كه عقلستش امير فرق زشت و نغز از عقل آوريد چشم غره شد به خضراى دمن آفت مرغست چشم كام بين دام ديگر بد كه عقلش در نيافت جنس و ناجنس از خرد دانى شناخت نيست جنسيت به صورت لى و لك بركشيدش فوق اين نيلي حصار بركشيدش فوق اين نيلي حصار
  • مور پنهان دانه پيدا پيش راه دانه هرگز كى رود بى دانه بر هست صورتها حبوب و مور قلب بد قفس ها مختلف يك جنس فرخ بي قفس كش كى قفس باشد روان عاقبت بين باشد و حبر و قرير نى ز چشمى كز سيه گفت و سپيد عقل گويد بر محك ماش زن مخلص مرغست عقل دام بين وحى غايب بين بدين سو زان شتافت سوى صورت ها نشايد زود تاخت عيسى آمد در بشر جنس ملك مرغ گردونى چو چغزش زاغ وار مرغ گردونى چو چغزش زاغ وار